از صبح نشستم پای تزم. تکمیلش میکنم و هر یه ربع یه بار هم محض استراحت به نت سرکشی میکنم!


این وسط مسطا هم هی فکرای مختلف میاد به ذهنم! دارم فکر میکنم من چرا همیشه نگران پول خرج کردنم؟ من همیشه با اینکه لیست می نویسم با اینکه الویت بندی دارم با اینکه سعی میکنم چیزای ضروری بگیرم ولی اغلب پولم خرج چیزای ریز میشه تا چیزای مهم و گنده!! نمیدونم دقیقا چی میشه!

مثلا من میتونستم یه ارکستر خوب برای عقدم داشته باشم ولی نمیخواستم زیاد براش هزینه کنم! با اینکه پولش توی حسابم بود!! خب مهم بود این خرج دیگه، ولی چرا دلم نیومد؟؟!! خسیسم یعنی؟؟! یادمه اون موقع میگفتم با پول ارکستر میتونم چندماه باشگاه ثبت نام کنم و فلان استخر خفن که پول ورودیش گرونه رو برم، وقتی میتونم اینکارو کنم واسه چی پول بدم به یه ارکستری که واسه دو ساعت میخواد بیاد بخونه؟ یا مثلا الان میگم چه کاریه خدا تومن پول بدیم به یه تالار برای عروسیمون صرفا بخاطر اینکه یکمی دیزاین توش خوشگله و آیتمهای بیشتری نسبت به تالار معمول تری داره؟ با اون پول میتونیم کلی کارای هیجان انگیز تر انجام بدیم و با یه تالار معمولی هم کارمون راه میفته!! یا مثلا زورم میاد سیصد تومن  بدم به لباس درحالیکه میتونم همون مدل با اندکی فرق توی جنس با قیمت پایین تر داشته باشم، خب پولشو دارم ولی زورم میاد آخه چه کاریه... بعد خب آخه اینطوری ام نیس که راضی نباشم از کاری که میکنم. یعنی حسرت بخورم که عه بهترم میشد باشه! نمیدونم چیه این وسط! باید بعد از اینکه بساطمو امشب جمع کردم بشینم راجع به این موضوع فکر کنم که چرا یه جاهایی زورم میاد پول بیشتر به یه چیز بدم و ترجیح میدم همونو به جای یه چیز گنده توی ده تا چیز ریز خرج کنم! اصلا وقتی هدیه هم میدم همین طوری ام. مثلا میرم برای مارس یه چیزایی میخرم که هرکدوم جداگونه مبلغ های کمی دارن ولی وقتی جمع میشن یه پول گنده میشه که میشده باهاش مثلا یه ساعت مارک خرید یا ادکلن خوب! ولی من اونطوری دوست ندارم و برام هیجان انگیز نیس! 

کسی هست اینجا که مثل من باشه؟؟

نظرات 33 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 15:20

ببخشید اجالتاً یعنی چی؟؟

البته دیکته ی درستش با ع هست. یعنی با عجله و ناگزیر

عسل پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 18:35 http://withgod.persianblog.ir

این کامنت برای پست بالاییه
وای میلو تو چقد مهربونی اخه ,من هیچوقت به اینش فک نکرده بودم ک لباس کهنه ی من بشه دلخوشی یکی دیگه :( اصن نمیدونم چرا بغض کردم اینو خوندم!
منم با دبوار مهربانی خیلییی موافقم, سرکوچه مون یدونه هست که شبا لباسا ازش میریخت پایین و پایینش هم کلی کیسه بود, صبح ک میخواستک برم کلاس میدیدم اوه خالی شدههه
یه سریا با خانواده میومدن همه شون هی لباسا رو امتحان میکردن و بعد برمیداشتن اونی ک مناسبشونه :))

نمیدونم عسل که این ربط به مهربونی داره یا نه... ولی آخه دوست دارم چیزای نو بدم بهشون... :((
منم خیلی باهاش موافق بودم.. یعنی اینقدر اولین بار که شنیدم چیه خوشحال شدم که نگو! ولی دستم نرفت که لباسامو بذارم اونجا با اینکه دغون و خیلی کهنه هم نبودن!

Amitis پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 17:48 http://amitisghorbat.blogsky.com

ما که از فضای عید دور دوریم :( یکی تو تلویزیون می گفت لباسی که شش ماه نپوشیدی. رو بده بره !!! من که نمیتونم ، ولی خیلی حس خوبی میده میدی میره جدید میاد جاش ؛) در مورد لباس بیرون دادن گفتی ، به نظر من بهتر بدیم به کسی تا بریزیم دور ، من یک سری رو که میدونم خودم به اندازه پوشیدم رو میریزم دور ، ولی اونایی که تمیزتر یا اصلا پوشیده نشده یا بعضی ها خیلی کم رو میبخشم ، اگه دوست داشته باشند استفاده می کنند، ما از قدیم همین کار رو می کرد مامانم.

توی کانادا ایرانی زیاد هست که...
ما هم همیشه لباسا رو میدیم به بابا اون خودش میبره نمیدونم به کی و کجا میده ولی خب خودم دلم نیومد بذارم اونجا ... حس خوبی نداشتم اصلا...

رها پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 17:45

میلو 80درصد پستت شبیه به پستی هست که من الان ثبت موقت دارم و قراره فردا تکمیلش کنم. واسم جالب بود:)))
دقییییقا منم 2-3 به همین نتیجه رسیدم که واسه هر کار ارایشی یجا باید برم و همینکارم میکنم. پس یه حقیقته...
خیلی کار خوبی کردی لباسای بلااستفاده رو از کمدت خارجکردی. منم امروز اینکارو کردم. همش فکر میکنی لازمشون داری ولی میبینی سال میکذره و یکبارم استفاده نمیشن.
وای عیددددد ^_^

میخونمش پس :)
عه توام به این نتیجه رسیدی؟؟؟ پس همه جاییه؟؟؟

وای عیددددد ^_^

لیدی رها پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 16:05 http://ladyraha.blogsky.com

منم عاشق عید و حال و هوای قبلشممممم
منم معمولا دوست دارم چیزهای ریز زیاد بگیرم با پولم تا یه چیز بزرگ، هرچند بسته به موقعیت تصمیم میگیرم چیکار کنم... ولی خب چیزهای کوچولو بیشتر خوشحالم میکنه

وای عااالیه... امسال برای تو که خیلی خاص تره :)
منم همینطور :)

Amitis پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 15:15 http://amitisghorbat.blogsky.com

به نظر من که ٩٩٪ چشم و هم چشمی ، حالا جدیدن که مد شده ، تو یک سری اشنایان ما دو بار کامل تالار میگیرن و شام و ارکست و همه چی دیگه ، یعنی فکر کن دو تا عروسی کامل !! یکیش به اسم نامزدی فقط !!

یا خدا :|

ورون پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 10:41

کسی که برای بدست آوردن پول زحمت کشیده و می کشه قدرشو بیشتر می فهمه!

موافقم :)

1992 چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 23:02 http://born1992.blog.ir

آره منم اینجوریم و با اینکه بابام خودش هر ماه پول میریزه به حسابم ولی با پول اندکی که از دسترنج خودم به دست میارم چون فعلا شرایطشو ندارم که کار کنم ولی اهییییچوقت از بعد از هیجده سالگی از بابام پول نگرفتم و واقعا سختمه با این بابای خوبی که من دارم همه بم میگن من مغرورم که اننققققد نمیتونم پول بگیرم ازش ولی خوب نمیدونم چیه به هر حال اینطوریم و اینو میخوام بگم که این پول نگرفتنه حالمو خوب میکنه باید حساب کتاب کنم خیلی زیاد واسه خرجام ولی حالم خوبه .و میخوام به شما بگم هززززااااار مدل هست که به خوردمون دادن که ارکستر خوب لباس مدل فلان غذا تو فلان رستوران خوبه کووله خفنه ولی خوب و کول و خفن اینه که حالت خوب باشه دلت خوش باشه راضی باشی ....
مهمترین چیز حس خوب خودتون و شاد بودنتونه . اگه شادیتون اینه که پول رو ندین به ارکستر خوب و بدین به استخر خفن و فلان ، استخر خفن و فلان مهمه و شادی و حال کردن شمائه که مهمه ...

ببین من تا همین دو سال پیش از بابام پول نمیگرفتم. بهم برمیخورد حتی... بعد رسیدم به یه جایی که دیدم چققققققدر اشتباه کردم!! چقد تز بدی داشتم که میتونستم خیلی چیزا رو راحتتر داشته باشم که صرفا بخاطر یه حس ردش میکردم... از اون به بعد ازش پول میگیرم! با اینکه درآمد الانم به مراتب خیلی بهتر از اون سالهاست، با اینکه مارس هم هست ولی فکر میکنم حالا که بابا خودش با میل بهم پول میده چرا دستشو پس بزنم؟ و پولش همیشه برام برکت داشته و دقیقا جاهایی که یهو کم میارم از اون پولا استفاده میکنم!! به نظرم شما هم یه تجدید نظر بکن...

باران چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 22:39 http://thisismenow.blogsky.com

حواسم پرته :| یه نظر بدون اسم انگار برات فرستادم .

مرسی عزیزم

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 22:38

یادم رفت بگم که هیچوقت فکر نکن شاید این اسمش خساست باشه! این اسمش عاقلانه خرج کردنه
هروقت به یه جایی رسیدی که از خرجایی که نکردی ضرر کردی و یا حس بدی بهت داد و فک کردی شاید اگه یه کم بیشتر دست و دلبازی میکردی الان خوشحال تر بودی بدون اونوقته که داری زیاده روی میکنی! حالا که حالت خوبه با مدل پول خرج کردنت ,همینطوری ادامه بده

تا حالاهمچین حسی نداشتم باران! همیشه از کاری که کردم حتی اگه از نظر کل اطرافیانم احماقه بوده راضی بودم و خوشحال!

باران چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 21:45

همین مدلی که هستی خیلی بهتره...به قول معروف پول اینطوری بیشتر "برکت" میکنه!

جمله ی حال خوب کنی بود!

بهار چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 20:49 http://www.ayande84.blogsky.com

من اینمدلی نیستم اما...دلم میخاد توی اغلب کارا بهترینو برای خودم درنظر بگیرم..سعی میکنم از خرجای کوچیک بزنم که خاطره ای که ازون اتفاقا برام میوفته بهترین باشه...ولی خوب نمیشه به مدلی که تو داری اسم خساست داد..یا مدلی که من هستم گفت ولخرجی..من معتقدم آدما باید جوری باشن که خودشون راضی هستن...مهم نیس بیرون چجور راجعبشون فکر میشه...مهم قلب خود آدمه که راضی باشه...بنابراین اگه وقتی اینکارو میکنی هیچ پشیمون نمیشی و ته قلبت آرومه...مدلتو تغییر نده دخترکم..

دقیقا همینطوره و من اصصصصصلا حتی یه درصد نمیگم که کسی که مثل من نیس اشتباه میکنه... نه اصلا.. واقعا هرکس باید شیوه ی حال خوب کنه خودش رو داشته باشه...من هیچ وقت به آدمایی مثل تو نمیگم ولخرج. من همیشه واسم حال خوب مهمه، با هرکی و هرکاری...

خاموش قدیم قدیمی چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 19:56

انگار از زبون من بود این متن شدیدن منم همینطورم

چقد قدیمی هستی خاموش جان؟

Amitis چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 18:38 http://amitisghorbat.blogsky.com

من واسه لباس مارک پول میدم ، قبلا هم گفتم ، ولی همیشه حساب کتابم دستم، جالب مامانم به من میگه که خسیس شدی !!! من مدل برعکس تو ام ، کم میخرم ، گرون ، ولی نگه میدارم، به نظرم عروسی های ایران دیگه ریخت و پاشی ، باور کن از ریخت و پاشش کم شه ، خرج یک سفر دو نفر خارج از کشور رو کامل کاور می کنه !

ببین آمیتیس هرکس مختاره پولش رو هرررررررررررررجور میخواد خرج کنه و اصلا نمیشه بهش لیبل زد که ولخرجی... تو با اینکار حالت خوبه؟ همین فرمون رو برو...
بابا یه سری چیزا چشم و هم چشمی شدن بخدا... بازم تو این کار من میگم اگه اون مدل عروسی بهت حال خوب میده و چیز رویاییته خب اکی انجامش بده، ولی تو هشتاد درصد مواقع میبینم که چشم و هم چشمیه، هیچ ایده ای نداره طرف که چرا میخواد فلان کارو انجام بده فقط صرفا برای اینکه جلوی بقیه کم نیاره اینکارو میکنه..من اینو دوست ندارم

مریم چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 18:38 http://l-lope.blog.ir/

دو سال پیش استادمون یه روشی بهمون یاد داد به اسم یک دهم ..این مدلیه که سره ماه اون پولی رو که داریم یک دهمش رو میبخشیم یک دهم پس انداز و یک دهم هم سرمایه گذاری
بقیه رو بدون نگرانی خرج میکنیم ...واقعا برکت حس میکنم گاهی میل و..هیچ وقت پول کم نمیارم با این روش و خیلیم راحت خرج میکنم ...البته یمدت طول میکشه تا مبلغ پس انداز و سرمایه گذاری چیزی خوبی بشه ...ولی خدایی روش خوبیه

من همیشه وقتی پول میگیرم سریعا توی دفترم یادداشت میکنم خرجای ضروری خرجای دلی و پس انداز... پولم رو طبق همون خرج میکنم و آخرش اضافه میارم... ضمن اینکه من و مارس الان یه سال و نیمی هست که حساب مشترک داریم و هرماه یه مقدار مشخصی توش پول میریزیم...

پرسه چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 18:36 http://galexii.blogfa.com

راجع به پول حرف زدن از خط قرمزای منه، نه که بد باشه هااا، نه اصن، ولی من نمیدونم چرا نمیتونم و نمیخوام شیرش بشم اما شایان به ذکر ِ که بگم من دقیقا کپی برابر ِ اصل ِ شمام در این موضوع :دی اصن اینی که جذب وبلاگ ِ میلو شدم همین چیزا بود. اوهوم. راستش چند روز پیش یه مانتو دیدم سیصد، خو؟ بعد اون مبلغ بود تو حسابم اما دلم نمی اومد سیصد بدم به یه مانتو، ولی از اون روز تا همین الان خیلی بیشتر از سیصد پای چیزای خورد خورد دادم. ناراحت نیستم، دلمم پیش ِ اون مانتو نمونده. یعنی قبلنا چرا، حالم خیلی بد میشد اما الان پذیرفتم که من مدلم اینه. با سیصد تومان میتونم ده تا مانتوی شنگول بگیرم که کسی حتی فکرشم نکنه. چه بدونم، خیلی حرف زدم، ببخشید :دی خسیس هم نیستم ماها! خوب خرج کردن ُ بلدیم وگرنه همه خرج کردن ُ بلدن.
روزات پر از عشق و آرامش :ایکس

وای من عااااشق حرف زدن دربارشم :)) مخصوصا حرف زدن راجع به سیو کردن و سرمایه گذاری روش... دوست ندارم البته بگم چقدر درمیارم یا چقدر خرج... ولی اینکه بگم چقدر سیو میکنم چقدر میره کجا حالمو خوب میکنه!!!!
خیلی هم خوب بود کجاش زیاد حرف زدی...
دقیقا اون حاله خوبه خیلی مهمه...
ممنون عزیزم...

نانا چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 17:20

من اینطوری نیستم ولی خیلیا رو دیدم هستن, من همیشه از اینکه یه چیز باحال و بزرگ بخرم خوشم میاد وگرنه پولم رو خرج چیزای ریز ولی به درد نخور میکنم شاید بلد نیستم چیزای ریز به درد بخور بخرم ولی با چیزای بزرگ مثل کفش یا عطر یا وسیله الکترونیکی گرون خیلی خوشحال میشم
ولی به نظرم باحاله که با چیزای کوچیک هم حس خوب داشته باشه آدم چون در غیر این صورت هی باید فکر کرد چقدر مونده اون پوله جمع بشه یا با خریدن یه چیز بزرگ چقدر پول از دست دادیم.

نانا میدونی هرکس یه مدلی داره... اصلا نمیشه گفت کسی اشتباه میکنه! من میخواستم بدونم هستن کسایی که مثل من باشن؟ و طبیعیه عایا...
بعد مثلا مارس تا حالا چندباری بهم هدیه های بزرگ داده که لازمشون هم داشتم ولی اصلا خیلی خوشحال نشدم! یعنی به نظرم میشد هدیه هم نباشه، مثل این باشه که خیلی بی تفاوت بیا و بده بهم و بگه اینارو لازم داشتی منم بگیرم و بگم ممنون ! یعنی ماهیتش اینطوری نباشه که هدیه باشه من باید ذوق زده شم! منو چیزای گنده خوشحال نمیکنن! میبینی چقد آدما میتونن متفاوت باشن؟ :))

سمیرا چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 14:40

سلام پست عالی بود .. من هم نظرم و بگم اخه چیزای ریز ریز خریدنم یه جور ولخرجی کردن بحساب میاد نمیدونم شاید به سطح در امد هم بستگی داره
درمورد عروسی اگه ادم یه راهنمای خوب داشته باشه ک قیمتا رو بدونه ک کم هزینه بشن عالیه ولی اگه ادم راهنمایی نداشته باشه مجبوره خودش انتخاب کنه من خودم اتلیه رو رفتن یه جای قیمت مناسب خودم راضی هستم نامزدم نه
من سفره هفت سینم چیدم عالیه میلو خانوم طرحش

آره هیمنطوره... بعد من ولی واسه پولم برنامه دارم. اینطوریه که اول هرماه یا اول هر وقتیکه حقوق میگیرم لیست میکنم چه خرجایی دارم تا سری بعد که پول دستم میاد. این وسط یه مقداریش که کم هم نیس میره توی حساب برای سیو شدن... و بقیش خرج چیزای ریز میشه... مثلا بقیه اش رو میشه یه چیزگنده خرید یا چیزای ریز زیاد که من ترجیحم دومیه...
خب ایشون چی مد نظرشه؟ میگه پولش زیاده یا کم؟ از چی ناراضیه؟؟
فک کنم اینجور چیزا رو باید به توافق دوطرفه برسین
وای خوش به حالتتتتتت... من هنوز طرح اصلیم رو تعیین نکردم توی ذهنم! دو دلم!

پیانیست چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 13:15

از اون پست ک نقاشی خودتو کشیدی دوس داشتم بگم ای جاااااااانممممم خالشوووو^_^
من عکستو ک ندیدم ولی خیلی بانمک بود ک خالت رو هم کشیدی:)))
درمورد پول...
والا من فکر میکنم هیچ اشکالی توی سبک پول خرج کردنت وجود نداره.بنظر من خیلی منطقی و عاقلانه و فکرشده خرج میکنی.و اتفاقا من فکر میکنم روش بقیه اشتباهه که خدا تومن مثلا بخاطر به شب ارکستر و مهمونی یا یه ساعت مارک میدن درحالیکه میشه جاهای دیگه ای خرجش کرد ک هم ماندگاری لذتش بیشتر باشه هم کاربردش

آخه تنها ویژگی صورتمه که نقاشیو شبیهم میکنه :))))
البته هر کس مختاره هرجور دوست داره باشه من نمیگم اونا اشتباه میکنن فقط میخواستم ببینم کسی هست مثه من باشه یا من خسیسم عایا!

Elahe چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 12:18

مهم دل خودتونه وقتی با یه چیز کوچیک یا ارزون حال میکنی چرا بخوای حال خوبتو درگیر کنی اتفاقا این حسابگریه شما رو میرسونه نه چیز دیگه خیلی خوبه و اینکه اگه از یک ماه قبل هر مناسبتی هر چیزیو حتی ارزون وکوچولو بخری تا روز رسیدن مناسبته هم میبینید کلی هدیه هس هم اینکه اگه خواستی یه چیز گرون و بزرگ هم بزاری کنارش اینجوری اصلا اون تاریخ نگرانی نخواهی داشت به هر حال طبق گفته اقای مارس خودت با همه چیز حال کن نه اون چیزا با شما

عزیزممم جمله ی مارسه من...^_^
اتفاقا منم همیشه از قبل مناسبتا دوماه قبل شروع میکنم به ریز ریز خرید کردن :)) یه بار براش یه چیز نسبتا گرون گرفتم بیریتنی گف من که میدونم طاقت نمیاری باز میری یه عالمت خرت و پرت دیگه هم اضافه میکنی بهش... آخه واقعا هیجان انگیز نیس یه عالمه چیزای ریز؟؟

بعد شما با دوتا اسم برام کامنت گذاشتی؟ یه کامنت دیگه با آی پی مشابه شما دارم فک کردم شاید جفتش شما باشی

بندانگشتی چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 11:11 http://www.bandangoshtii.blogsky.com

شاید چون خودت زحمت می کشی و پول به دست میاری با احتیاط بیشتری خرجش می کنی..... عموما ادم پولای باد اورده رو که نمیدونه از کجا و با چه زحمتی به دست اومده راحت خرج می کنه..... ولی این خصوصیت خوبیه که تو داری ، مخصوصا توی این دوره و زمونه ای که اینقدر چشم و هم چشمی مخصوصا برای مراسم عروسی و این جور چیزها زیاد شده.....
من اما بر خلاف تو استاد ناپدید کردن پولها توی یه چشم به هم زدنم.... فرقی نمی کنه پول طرف مقابلم باشه یا حقوق یه ماه سر کار رفتن و زحمت کشیدنم!!!!!!

میدونی شاید گاهی پیش بیاد که پولم رو سریع با چیزای ریز و بی اهمیت خرج کنم تموم شه ولی اونجوری بیشتر بهم مزه میده تا اینکه فقط یه چیز بخرم و تموم شه و دیگه نتونم چیزای مختلف داشته باشم!!

luna چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 10:08 http://miss-luna.blogsky.com

میلو فک میکنم این واسه اکثر کساییکه خودشون مستقل پول درمیارن اینجوری باشه خیلی زیاد تو خیلی مسائل پولو سیو میکنن و حالا بیشتر کوتاه میان برای خرید چیزای گرون وقتی ارزونترشم میشه تهیه کرد.
این ویژگی خوبه میلو به نظرم تو امور به نسبت توی زمان تو به چیزای بهتری میرسی و اینکه اینایی که تا حقوق میگیرن دو روزه خرج میشه و همش دیگه آس و پاس میشن افتضاحن
به نظرم تو بهتر میتونی لذت ببری از حقوقت
ولی درباره کادو خریدن به نظرم یه بار تجربه ش کن
یه بار از قبل اون مقدار پولی که میخوای هزینه کنی رو مشخص کن و بگرد دنبال همین مثلا ساعت و ادکلن مارک گرون ببین حسی که بعد کادو داری چجوریه
این خساست نیست اصلا !! آدمای خسیس اولا زیاد خرج نمیکنن کلا ولی خب تو خرج میکنی ولی خورد تر یه جا خرج نمیکنی
آدمای خسیس واسه خودشونم خرج نمیکنن چه برسه بقیه و کادو....
و اینم بگم واسه عروسی ملاحظاتتو یه جوری تنظیم کن که خودت راضی باشی فقط خودت و مارس نه فامیل میدونم که خوب و بهتر از من میدونی
به نظرم تو عروسی واسه عکس و فیلم عروسی و ارایش و لباس یه ذره هم نباید فکر کرد بهترین و حتی شده گرونترین اولویت باید اینا باشه

وای من لونا هفت سال پیش حقوقم یه چیز افتضاحی بود که اصلا به کرایه ماشین هم کفاف نمیداد تا آخر ماه! بعد از همون نمیدونم چجوری سیو میکردم که دو سال بعد پول یه عمل رو سیو کرده بودم باهاش!!
آره لونا تو فکرمه که امسال هم برای خودم یه بار یه چیز خیلی گرون بخرم هم برای مارس و بعدش ببینم چه مزه ای میده!
دقیقا منم میخوام واسه همینایی که گفتی خرج کنم...

Amitis چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 05:11 http://amitisghorbat.blogsky.com

تعمیرگاه ماشین چطور بود راستی ؟ من هیچ وقت اونجا تجربه اش رو نداشتم :)

:)))) همه مردای گنده و با اصطلاحات مخصوص کار خودشون با من حرف میزدن، نمیدونی چقد باعث خنده شون میشدم :|

Amitis چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 05:09 http://amitisghorbat.blogsky.com

من نیستم ؛)

رها چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 02:46

خب دقیقا مثل من که هنوز هیچ کاری نکردم و الان هم مشغول دوختن لباسامم. عروسی هم دعوتم و واسه هیچ چیزی ایده ای ندارم. هفت سین هم هنوز حاضر نکردم. ولی نمیدونم چراریلکسم!! :) ولی تو به همه کارات میرسی من تورو دیکه خوب میشناسم:))))

من تازه امروز قراره یه سری کارارو انجام بدم :))

رها چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 02:38

بنظر من این وسط هیچ عیب و ایرادی وجود نداره. دقیقا ناشی از اولیت های هر شخصه. مثلا تو از چندماه باشکاه و استخر درجه 1 بیشتر از اون اکستر احساس مطلوبیت بدست میاری و اونارو انتخاب میکنی, یکی دیکه مثل من برعکسم و میکم اونارو بعدا هم میشه تجربه کرد ولی این همین اینباره فقط. بنظر من تو اولویت هات خیلی هم شیکن و نشون میده از لحاظ فکری توی لول بالایی هستی:) حالا من خودمم مدتیه. واسه خریدن خیلی چیزای حتی کم قیمت دل میزنم, یا دیکه حاضر نیستم با اون قیمتایی که زمان مجردی خرید میکردم الان خرید کنم. حس میکنم خسیس شدم و یکمم تاثیر بد روی روحیه م کذاشته. نمیدونم خوبه یا بد ولی نه تو خسیس نیستی بنظر من فقط خاص فکر میکنی

بعد اصلا هم پشیمون نمیشم. یعنی الان اصلا پشیمون نیستم که ارکستر در حد عالی نیوردم ولی پولش رو سیو کردم و توی تابستون رفتم سفر با بیریتنی! اصلا پشیمون نیستم که خیلی کارای عقدم رو میشد بهتر انجام بدم اما ترجیح دادم کار خودم باشه با خرج کم، ولی پولش سیو شه واسه چیزای هیجان انگیز تر و مستمر تر!!
زندگی متاهلی البته اینطوری میشه اغلب که خانوما حسابگر میشن... من ولی دوست ندارم توی امور خرج خونه حسابگر بشم...توی همون پست خودت هم دربارش یه چیزایی نوشتم برات... راستش از فداکاری توی قسمت مالی خوشم نمیاد..

هاچ چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 02:11

لباس عروست سیصد تومن ؟×!
شورت عروسی من ششصد تومن شد . تو چجور لباس عروس پیدا کردی سیصد ؟!@
فکر کنم لباس عقدتو گفتی که البته تاج عقدم دیگه خودموکشتم شش یک میلیون و نیم
خوشبحال شوهرت والا
هیچوقت درک نمیکنم امثال شماهارو یا اون پسرایی که شپش ته جیبشونه میان زن میگیرن
انیوی خوشبخت شی عزیز

الان کجای نوشته های من شما خوندی که نوشتم لباس عروسیم؟؟ یا حتی لباس عقدم؟؟ من یه لباس تو خونه ای مارک منظورم بود اتفاقا :))
اتفاقا طفلک شوهرم که مدام پولای سیو شده رو دارم خرج چیزای ریز و بی اهمیت ولی حال خوب کن میکنم..
من جز این کسایی که مثال زدی نیستم و نخواهم بود، چون هیچ وقت حاضر نمیشدم اینطوری ازدواج کنم با اینکه معیارم پول نبود...ولی خب اینطوری مثل شما هم نبودم که منتظر باشم یکی بیاد با وضع مالی خوب تا چیزایی که نداشتم رو تامین کنه! من خیلی ساله که استقلال مالی دارم و منتظر نیستم کسی برام خرج کنه حتی اگه آدمم میلیاردر باشه در شان خودم نمیبینم که نگاهم به جیب اون باشه، چون فردیت من میره زیر سوال و میرسم به جایی که اون وقت مثلا قیمت شورتم معیار خوب زندگی کردنم میشه!!! با کمال احترام، واسه من همچین چیزی فاجعه ست!!!
همچنین شما :)

Bita چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 01:44 http://http://the-chairs.blogspot.com

Dear Milo
About ur ladt two post
Its whatever not what ever,we dont have any f*** finger we have middle finger instead ,and the last thing is that u should
omit the third SHE in ur sentence honi

thanks for ur comment
actually I know abt the middle finger thing, but it doesn't show how much I want to say f**k :))
I was not sure about the third one, thank you!

مرمر چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 01:28 http://www.m-h-1390.blog.ir

میدوونی میلووو منم اینطورم...خوب اونجوری من یه شادی دارم یا بهتر بگم یه چیز هیجن انگیز دارم...ولی وقتی خوردش میکنم چندتا چیز دارم که واس هرکدومش میتونم کلی ذوق کنم:))
....
من حتی تو غذاخوردنمم اینطورم اگه هزارچی سرسفره باشه یکم یکم ازشون تو بشقابم میذارم...اینکارو ترجیح میدم به اینکه با یه غذا خودم خفه کنم...
.....
حس میکنم روحمو چیزا بزرگ یهویی ارضاا نمیکنه...کوچیک کوچیک ولی همیشه پیوسته

دقیقا جمله ی آخرت چیزی بود که میخواستم بگم ولی نمیدونستم چطوری بگمش! چیزای کوچیک ولی همیشه پیوسته!

Hoda چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 01:25

من واسه عروسیم یه کارایی کردم که صرفه جویی بشه اما خیلی پشیمونم
چون اولا که خیلی تفاوت قیمتی آنچنانی نداشت، دوما باعث شد شب عروسیم کوفتم بشه بس که نگران خوب شدن چیزای مختلف بودم
به نظرم عروسی زمان مناسبی برای ایده های خاص و جدید نیست، مگه اینکه پول داشته باشی کار رو بسپری به کاردان که دیگه خودت نگران نباشی ، البته بستگی به آدمش هم داره ولی من که پشیمون شدم

خب منم همینکارو کردم هدا. مثلا ارکستری که اوردم دویست تومن با یه ارکستر خیلی خوب فرق داشت، ولی همون دویست تومن رو من سیو کردم باهاش کارای هیجان انگیزتر انجام دادم که خیلییی راضی ام... بعد من اون شب قبلا هم گفتم که چقدر زده بودم به فاز بیخیالی! در حدی که من دسته گلم رو صبح قبل از آرایشگاه رفتن سفارش دادم! تازه انتخاب هم نکردم یه آقاهه گفتم یه چیز وحشی و آبی میخوام!! و تموم!!
به نظرم جشن فقط واسه خوش گذروندن و تایم خوب داشتنه، تجملات فقط کار رو سخت میکنه و باعث میشه آدم لذت نبره یا همش نگران فکر بقیه باشه و با خودش بگه اوه من اینهمه خرج کردم حالا نظر بقیه چی میتونه باشه؟ ولی وقتی یه چیز معمولی باشه خودت میدونی که انتظار خاصی هم نداری.. من از عروسی و جشن لوکس بدم نمیاداااا کیه که بدش بیاد، ولی هیچ وقت نتونستم خودمو راضی کنم که یه عالمه پول بدم واسه یه شب، من عاشق اون خوش گذروندن و رقصشم، باقی چیزاش واسم اهمیتی نداره

املی چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 00:28

منم مثه توام میلو ولی مامان اکثرن دعوام میکنه :پی مثلن منم مثه تو چیزای ریییز ریز و زیاااد دوس دارم ..ینی هیجانی ام کلن...یه چیز گنده که یهو تموم شه حالمو میگیره...ولی بضی موقه ها که به زور مامان اون چیز گنده هه رو میگیرم میبینم درست تره...میدونی؟ مثلن لباس..جنسش واقن فرق داره اون سیصد تومنیه با صد تومنیه و ملومم میشه! یا عطر..یا هرچی...حالا اما دارم تمرین میکنم زیاد فک نکنم به قیمت و کیفیتو بیشتر اهمیت بدم و تا حالا راضی بودم! لباسای عیدمو این طوری خریدم ذوق_زیادی داشت :)) ببینم سال جدید عوض میشم واقن

املی من اصلا مامانم کاری به اینجور چیزا نداره :)) فک کنم شانس اوردم :)) ولی من کاملا باهات موافقم که فرق دارن چیزای خوب، الکی که قیمتش بیشتر نیست که... میدونی فکر میکنم هنوز به اون درجه از جدی بودن نرسیدم که بتونم این مدلی خرج کنم املی! من با خریدام حالم باید خوب شه، باید چیزای ریز ریز داشته باشم ولی توی حجم زیاد.. مثلا همون لوازم تحریر که رفته بودیم مارس دست میذاشت روی چیزای گنده و گرون، ولی من میگفتم نه اینا هیجان انگیز نیستن! ترجیح میدادم مثلا یه بسته مدادرنگی و چندتا پاک کن بخرم تا یه دفتر سیمی گرون و بزرگ!
املی فکر میکنم وقتی آدما بزرگ میشن و جدی تر میشن توی مسائل اون وقت به کیفیت هم میتونن بیشتر اهمیت بدن
دلم میخواد که منم گاهی اینو امتحان کنم

پاپیون چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 00:22

من!
منم بیشتر جاها مثل تو فکر میکنم
با این که درامد ندارم خودم ولی خب ترجیح میدم پولی که خرج میکنم واسه یه چیزی موندگار تر از دو ساعت ارکستر باشه مثلا!
شباهت من و تو میدونی چیه؟ پول باد آورده نداشتیم هیچوقت.تو واسه تک تک اون پولا خودت زحمت کشیدی و منم زحمت بابا و مامانمو خودم دیدم و حس کردم
واسه همین حس میکنیم اونجور پول خرج کردن حروم کردن و به باد دادن زحمته...مثلا من پارسال واسه عروسیه داداشم 750 تومن دادم به یه لباس و هنوزم که هنوزه غصه شو میخورم! که چرا باید این همه پول میدادم به لباسی که 2 ساعت تنم باشه و تموم! اونم چون مامان اینا اصرار میکردن که بخرمش.این تنها نقطه ی سیاه خرج کردنامه:))))
اسمشم اصلا خساست نیست،من اگه بدونم اون پول واسه اون کار می ارزه خرج میکنم ولی اگه حس کنم سرم کلاه میره نه

ببین من گاهی شده که چیزای گرون هم خریدم ولی حتما واسم مهمه که خیلییی حالمو خوب کنه، یعنی صرفا بخاطر کیفیتش یا مارکی که داره یه چیزو نمیگیرم...مثلا اگه یه لباس، لباس رویاهام باشه و کلی پولش، میخرمش، ولی نگاه نمیکنم که آیا جنسش خوبه یا چی...
ولی اغلب ترجیحم روی ریز ریز و پیوسته خرج کردنه به قول مرمر!

Ordi سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 23:58 http://tanhaeeeii.blogfa.com

من
منننن

high five :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد