توی سفر نذاشت از حساب مشترک خرج شه.. از یه طرف ناراحت بودم از یه طرف خوشحال...
............................................................
بهش میگم بیا سرمایه مون رو برای خونمون بیشتر توی قسمت حمام و اتاق خواب متمرکز کنیم... ایده ای که برای حمام بهش دادم رو خوشش اومد و استقبال کرد.. توی نت سرچ کردم و دیدم قیمت هاش هم تقریبا مقطوعه و میتونیم انجامش بدیم..
گاهی با خودم فکر میکنم که خب ممکنه سالای اول از خودمون خونه نداشته باشیم درسته که اون خرجا رو برای جایی که بهش مالکیت نداریم انجام بدیم ؟؟ یا صبر کنیم برای خونه ی خودمون؟؟ با قاطعیت اما مطمئنم که برام مهم نیس خونهه مال خودمون نیس، فک میکنم سالای اول از مهم ترین سالای زندکی مشترکن و سنگ بناش از اونجا ساخته میشه و رابطه راهشو پیدا میکنه... درسته که این راها ربطی به حمام نداره مثلا!! ولی خب بی تاثیر هم نیس وقتی توی خونه ات حس خوب داشته باشی و کارایی رو کنی که دلت میخواد و به رابطه شور و هیجان میده... این نظر شخصیه منه البته...
...................................................................
دیشب بازم فیلم جشنو گذاشته بودم میدیدم، دیدم که چقدر همه چی خوب بوده برام و چقدر من حالم خوب بوده و بهم خوش میگذشته اون لحظه ها و چشمام واقعا میخندیده...
یه جاهایی از فیلم رو یادمه که خیلی استرس داشتم و کلافه بودم ولی وقتی نگاه میکردم میدیدم از چهره ام هیچی معلوم نبوده و خیلی ملایم و آروم رفتار کرده بودم ولی خودم میدونم که اون لحظه توی دلم چه خبر بوده...
ساعت دو نصفه شده بود ولی دلم طاقت نیورد، به مارس تکست زدم که مرسی اونهمه تلاش کردی تا بهم خوش بگذره... بهترین تایم همون موقعی بود که برام کیک اورد، و من چشمام از خوشحالی مثه ریسه های لای درختا برق میزد!!!!
مرسی از خانواده اش که همشون بهم نگاه محبت آمیز داشتن و توی فیلم وقتی نگاشون میکنم میبینم با لبخند و مهربون دارن نگام میکنن و از ته دل خوشحالی میکنن...یا حتی ریز ریز حواسشون بهم هست مثلا برام بستنی باز میکنن میارن یا حواسشون هست دنباله ی لباسم به شمع ها گیر نکنه.. این حواسشون بودن اصلا جوری نیست که تابلو باشه آدم فک کنه جلوی بقیه اینجوری میکنن، اتفاقا وقتی نگاه میکردم میدیدم توی جاهای شلوغ که هیچکی حواسش به هیچکی نیس و حتی چراغا بخاطر رقص نور خاموش و کمه اونا این کارارو میکردن...
بعد از ته دلم خواستم برای همه ی دخترا اینجوری بشه. اینکه خانواده ها از هم بدشون بیاد و یه جنگ زیر پوستی با هم داشته باشن و توی جشن ها و مراسما هی بخوان فاز منفی بدن به هر طریقی، این بیشتر از همه عروس رو اذیت میکنه...من واقعا آرزو کردم که هیچ دختری چنین حس هایی رو تجربه نکنه و همه خوشحال باشن توی جشنش...
...........................................................................
آره عزیزم 15م مرداااااااااد
امسال سالی بس خووووب بود برامون خدایا شکرت
عزیزم به سلامتییییی :) با دل خوش:-*
من همش تو فکر لباسامم ولی و اتاق خواب!! ایده ای واسه حموم و اینا ندارم. شایدم چون میدونم شرایطمون به این نمیخوره که بتونیم یه سری کارا رو انجام بدیم.. همه فکرامو متمرکز کردم رو اتاق خواب :دی
چه خوب پس، یه سفر هیجان انگیز در راهه بعد ها ^_^
عزیزم نمیدونی چقدر خوشحالم که حس خوبی میگیری با خونواده اش.. من خودم چون یه سری مشکلات کوچولو دارم درک میکنم که چقدر خوبه که حواسشون بهت هست و دوست دارن :) بیشتر و بیشتر شه الهی حس های خوبت :) :**
اتاق خواب بخش مهم تری از حمومه.. باید الویت بندی شه اگه بودجه یا شرایط کافی و جور نیست...
خب من در کنار نقص ها و مشکلات کوچیک همیشه اون خوبا رو میبینم. وگرنه مگه میشه توی خانواده ای با فرهنگ کاملا تفاوت آدم مشکلی نداشته باشه..؟
اوه ه ه ه میفهم میلو منم همه ی ایده های دونفره م همه از حمام و رختخواب و لباس زیر شروع به جوشیدن میکنه!
حتی اگر اجرا هم نشن باز بهشون فکر میکنم.
به نظرم مهمن خیلی هم مهمن و نباید نادیده گرفتشون.
وای... عالیه....
خیلییییی مهمه مایا...
کجا خوشه اونجا که دل خوشه حالا میخواد مستاحری باشه یا از خودتون
خیلیا هستن خونه از خودشون دارن ولی خوش نیستن
من دوست دارم یه حموم مجهر به ماساژور و جکوزی باشه :)
واااان بزرگ به به :ذی
................
دعای خوبتم خیلی خوب بود :*
آدرس وبلاگ توجه شود :)):*
آره دل باید خوش باشه آرزو...
وان... وای...
مرسی عزیزم...
وای با کله اومدم پیشت...
too kheyli khobiii milo janam
عزیزم
آمین
جاهایی که آدم توشون آرامش میگیره خیلی مهمن و البته تاثیر گذار...و دقیقن زدی توی خال..حمام! و اتاق خوابم که تکلیفش ملومههه!
عزیزم..چه آرزوی قشنگی.. :)
آره موافقم...
خواهش میکنم :)
واااای ایده ها عالین میلوی قرمزیه عزیز
منم کلی فکر تو ذهنمه که میخوام اجرا کنم از کارت عروسی گرفده تااااا چیدمان گوشه گوشه خونه ی عشقمون^_^
ان شاالله هممووووووون خوشبخت بشیم:)))
حستو از مراسمت کاملا درک میکنم گل دخمل جان:)
خواهش میکنم :)
عالیه ایده داشتن...
مرسی عزیزم :**
شما هم جشن داشتید؟
عشقتون همیشه پایدار دوست عزیز.
ممنونم آنه
منم ازون ادمایی هستم که حموم دستشویی خونه برام مهمه و حتما باید ایده هامو تو خونه مشترکمون اجرایی کنیم
هیجان انگیزه .....
چه حس هایی خوبی
خیلی خوبه ندا :)

میلو جوون ، این طرح واسه پوزیشنیه ک معمولا دختر دستاشو شبیه بارفیکس رفتن میگیره و مرد رو زن تسلط داره..
نسبت به فضای اتاق این میله به عرض یا طول تخت ، بفاصله یک یا بیشتر از تخت نصب میشه ...
نمیدونم منظورمو رسوندم ؟؟؟؟؟
متوجه شدم.... چیز جالبی میتونه باشه...
میلو چقد خوبه که آخر پستات واسه بقیه هم دعا میکنی و دلت میخواد این حس خوب رو بقیه هم تجربه کنند.
من با ایده حمام و اتاق خواب خیلی موافقم خودمم کلی ایده دارم و بنظرم خیلی مهمه.آفرین به تو دختر عاقل
تنها چیزیه که از دستم بر میاد واسه بقیه...
ممنون عزیزم :*
قلب
مرسی.. اسمتو ولی نذاشتی برام
چه دعای خوبی .ایشالا واقعا همینجور بشه چون اگه کدورتی با خانواده همسر بوجود بیاد تقریبا هم خیلی چیزا تو زندگی دوطرف ازبین میره
چه قلب مهربونی دارید شما خانوم میلو ^_^
اوهوم...
مرسی عزیزم لطف داری
میلو جون اینکه توی خونتون حس خوبی داشته باشید خیلی توی روحیه موثره... من قبلا ابنو میدونستم ولی وقتی اومدم تو خونه خودم کاملا بهش پی بردم... ما که در حدی که بشه و زیاد ضرر نکنیم به خونه رسیدیم چون یکسال مدت کمی نیست، چه بسا بیشتر هم بشه... شما هم حتتتتتما مطابق میلتون بهش برسید، در حدی که از لحاظ مالی زیاد سرمایتون رو بخاطرش از دست ندید اینکارو بکنید چون واقعا تاثیر داره...
منم عقدمونو خیلی دوست داشتم :) واقعا میفهمم حستو:) تو که تعریف میکنی من یاد حس و حال خودم میفتم :))))))))) انشالا عروسیتون میلووووووو :******
رها چقددددر خوشحالم اینجایی :) همش یادت بودم میگفتم پس چرا نمیاد بنویسه و سر بزنه...
آرزوجونم
چقدم شکلکای بلاگ اسکای بی ریختن تو چشم من :| خیلی باید بگذره تا به اینجا عادت کنم....
میخوام یه چیزی بگممممم اما روم نمیشه
من از همون دفعه اول که آدرس اینجارو گذاشتی شروع کردم به خوندن ولی خب امکانشو نداشتم که روشن باشم... الان نمیدونم چی بگم، صداقت به خرج دادم خودمو لو دادم ولی بدون با تک تک جملاتت شاد شدم... همه اون حسی که زمان عقدتون داشتی رو من کااااااااملا میفهمیدم... خیلی تبریک میگم خیلی.. خیلی خوشحالم... اصلا نمیدونم چی بگم! ما شاهد وقایع مهم و بزرگی توی زندگی های همدیگه بودیم... من و تو و همه دوستای وبلاگیمون... خیلی هاشون تازگیا مادر شدن... همونایی که وقتی آشنا شدیم مجرد بودن... امیدوارم اونقدر دوام داشته باشه دوستی هامون که خوشبختی بیشتر و بیشتر همدیگه رو شاهد باشیم... خوشبخت بشی عزیییییزم
عزیزم :))) خوش اومدییییییییییی رها جان... :****
اشکال نداره عزیزم :)
آره رها یادته؟... منم روزای تورو یادم میاد خیلی خوب...
راستی واسه کامنت خصوصی یه قسمتی هست تماس با من. اون مال پیغامای خصوصیه...
اتفاقا شکلکاش بیشتر از بلاگفا هست که..
همه جا قرارداد یک ساله هست اما معمولا اونایى که رهن کامل میدن پول لازمن, وگرنه اجاره گرفتن خیلى سود بیشترى داره, به خاطر همین نمیتونن به این زودیا پول شما رو برگردونن و وقتى قرارداد تموم بشه همش تمدید میکنن
البته ما خودمون پولمون به رهن کامل نرسید ولى ظاهرا صاحب خونه تا خودمون نریم نمیگه پاشین, حالا کم کم برین دنبال خونه دستتون میاد
من چرا فکر میکردم ما باهم شروع شد رابطه هامون؟ آخه تا جایى که یادمه چند وقت پیش سالگرد سه سالگیتون بود مگه نه؟
ما سمت متل قو و نمک آبرود بودیم بیشتر عزیزم
آره رهن کامل دیر پیدا میشه و سخت...
نه چند وقت پیش سالگرد دو سالگیمون بود :)
ما سمت گیلان بودیم... :)
به نظر منم ادم باید تو خونه احساس خوب داشته باش چون هزینه ای ک صرف میشه دوباره برمیکرده اما سالهای جوونی و خاطرات یا حسرت چیزی و داشتن بر نمیگرده
دقیقا همینطوره...
دقیقا, منم اعتقاد دارم بیشترین پول باید برای حموم و اتاق خواب و وسایل آرایشی بهداشتی خرج بشه, چون واقعا کلیدی و تاثیرگذارن!
تصمیمت خیلی درسته :)
مرسی عزیزم :)
اوهوم ممنون از دعای خوبت....
آدم تو اینجور مواقع آرامش میخواد و دوست داره آرزوی خوشبختی و تو چشای اطرافیانش ببینه...!!!
خواهش میکنم :**
آره واقعا...
خب یه مقداری ادم سختشه واسه خونه ای که مال خودش نیست خرج کنه ، البته اگه بتونین جایی رو پیدا کنین که سالای بعدم قراردادش رو باهاتون تمدید کنه تا خودتون خونه بخرین که عالی میشه.
اووووووم میلو تو دختر خوشبختی هستی ها :) چه همه من خوشحال میشم وقتی میبینم همه چی واست اوکیه چون میدونم واسه ادم قبلیت مثل من چقدر بهت سخت گذشت. ایشالا که همیشه بهتر هم بشه دختر
البته خرجای معقول... آره توی فکرش هستیم...
مرسی هانا عزیزم لطف داری...
آره خیلی روزای بدی بود که خب هیچ جایی هم ثبتشون نکردم خوشبختانه... و یه شب یهو به خودم اومدم دیدم دارم تلاش بیهوده میکنم...
میلو جووون ، جدی میگم اینو ...
همیشه کلی ایده میگیرم از کارات و حرفات ...
خوشحالم واسه خوندن وبی مثل وب تو ......
راجع ب حمام من تا الان ایده ای ندارم ، اما واسه اتاق خواب ی بار تو ی فیلمه دیدم ی چیزی مثل میله بارفیکس رو به دیوار ، با فاصله ی تقریبا یک متری از تخت نصب کرده بودن .. کار جالب و قشنگیه میشه ....
مرسی کژال لطف داری عزیزم...
خب خیلی سعی کردم تصور کنم چیزی رو که گفتی و کاراییش رو ولی چیزی متوجه نشدم.. چجوریاست یعنی؟؟
منم یه کاراى اینجورى توى خونه کردم با اینکه همه اعتقاد داشتن بیخود و پول حروم کردنه
اگه میتونین به جاى اجاره رهن کامل پیدا کنین خیالتون راحت تره که به این زودیا قرار نیست از اون خونه به جاى دیگه نقل مکان کنید و هزینه اى که کردین فقط براى یکى دو سال بوده باشه
من کم میخورم حواسم به کالرى دریافتیم هست اما زیاد سالم نه
راستى داشتم به این فکر میکردم که آشنایى و استارت روابط ما و تو و مارس تقریبا نزدیک بود به هم, با فاصله یه روز از عروسى ما و مراسم شما بود, بعد الان فهمیدم اون موقع که ما شمال بودیم شما هم.بودین! باحاله نه
هدا اینجا رهن کامل هم یه سال هست قراردادش..
وای هداااااا باورت میشه من امروز وقتی میخوندمت به همین موضوع فکر کردم؟؟ :)) ولی شما یه سال زودتر آشنا شدین و یه سال زودتر از من همه چی اتفاق افتاد واست ^_^ و جالبه که مراسممون هم یه روز تو جلوتر بودی تا رعایت شه اونم :)))
ای وای جدی میگی؟؟؟؟؟ شما هم؟؟ :)) کدوم قسمت بودید؟ :))
میلوووووو؟؟؟!!!
من دیشب خواب دیدم خونوادگی اومده بودیم خونتوننننن :)))))
واااای اینقدر باحال بود :))))))
خیلی خوش گذشت جات خالی :دیییییییی
,واقعا؟؟؟ :))) عزیزم :))))) بفرمایید قدمتون روی چشم :)