یکی از دوستای عزیزم یه پستی گذاشته که لپ مطلبش اینه که ما معمولا خود آدما رو دوست نداریم! اون ذهنیتی که خودمون ازشون ساختیم رو دوست داریم و اونا رو تا وقتی میپرستیم که توی چارپوب ما و بر اساس معیارهای اخلاقی ما رفتار میکنن، در غیر این صورت،کوچکترین چیزی که ازشون ببینیم که باب میل ما نیست، اونا رو مضحکه ی خودمون میکنیم، دربارشون با بقیه یواشکی حرف میزنیم، بر علیه شون تیم تشکیل میدیم با رفقای خودمون و به هر ضرب و زوری هست میخوایم که به بقیه هم ثابت کنیم فلانی خوب نیس چون فلانجا اونطوری رفتار کرد که ما بدمون میاد! پشت سرش تاااااا میتونیم صفحه میذاریم، این وسط هم خیلیا میان بل میگیرن، در ظاهر همدردی میکنن، ولی فقط میخوان از آدم حرف بکشن، زیرآبی میرن، و هزارتا اتفاق دیگه...
کلا ماها همیشه عاشق چیزی میشیم که توی ذهن خودمونه، هیچ وقت نمیخوایم آدما رو اون طور که هستن، با همه ی کاستی ها و نقص هاشون دوس داشته باشیم، کمین هم میکنیم ببینیم کی یه سوتی باحال میتونیم بگیریم که بشه سوژه ی کمپین آنتی فلانی!