گیج بودم, سرم سنگین بود, چشامو باز کردم ساعت پنج بود, سه ساعتی خوابیده بودیم. دل و رودم داشت میومد بالا. چه یه پیک چه یه بطری,  آخرش همینه...

بلند شدم که برم دستشویی اونم بیدار شده باهام. تو خواب و بیداری همراهیم کرده و آبلیمو واسم اورده...

مردی که تو درانک بودن همراهم میمونه و از خواب بیدار میشه و مواظبمه...

نظرات 4 + ارسال نظر
عارفه جمعه 4 دی 1394 ساعت 18:28

میلوو خانواده گیر نمیدن بهتون واسع نوشیدنی خوردنتون؟

خانواده نبودن

املی جمعه 4 دی 1394 ساعت 18:05

هرکی یه قلقی داره..من مثلن وقتی سرم داره سنگین میشه باید باد بخوره تو کله م :دی بد خوب میشم،برای همین وقتی میخورم میرم یه دور تو فضای باز و خوب_خووبم بدش،حتا صبش

من رفتم فایده نداشت! فقط باید گلاب به روت... :|

Amitis جمعه 4 دی 1394 ساعت 17:24 http://amitisghorbat.blogsky.com

ما یک ظرف اب معدنی بزرگ میگذاریم کنارمون هی میخوریم :)

امتحانش میکنم دفعه ی بعد

Amitis جمعه 4 دی 1394 ساعت 17:05 http://amitisghorbat.blogsky.com

با یک پیک حالت بد میشه ؛) ؟خداییشچند پیک خورده بودی :) چند تا نکاه رو رعایت کنی حالت اصلا بد نمیشه ، با معده خالی نخوری، مزه خوب بخوری ، که سنگین هم نشه معدت ، شبش هم تا صبح به اندازه کافی اب بخوری که هنگ اور نشی ؛)

فرقی نداره چندتا, همیشه اینطور میشم :-( سه پیک خوردم... فک کنم همون کم آب میخورم شاید اینطور شه وگرنه اونای دیگه رو رعایت میکنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.