وقتی از یه وسیله ای خوشم میاد انقد میرم نگاش میکنم و براندازش که دیگه اشباع میشم و ازش بدم میاد! میرم سراغ وسیله ی بعدی با طرح جدید, هربار باز همین وضعه...
من خرید کردنو واقن دوس ندارم،خیلی سختمه اصن،آدم_گشتن نیستم،ولی چشمم بخوره یه چیزی جذبم کنه،خداتومنم باشه میگیرمش،بد یه دوست_خیلی اقتصادی دارم که همیشه وقتی من اینطوری یهو چشمم یه چیزیو میدید میخواست ولی گرون بود، با من بحث میکرد میگفت اگه نگیری خوابشو میبینی بعدن یا نه؟؟ بد من بااااید کلللی فک میکردم ببینم میبینم خوابشو یا نه :))) خیلی خوووبه تزش
وای چقدر خوبه یه دوست اینطوری!! من و بیریتنی هروقت به هم میفتیم همو تشویق میکنیم به خرید!! درحالیکه وقتی جدا میشیم هردو اقتصادی هستیم :)) وقتی با همیم هی میبینم فلان چیز میاد بهمون نمیتونیم بگیم نه خوب نیس! اینطوری میشه که تشویق میشیم به خریدنش...
منم گاهی اینکارومیکنم ، البته برا چیزایی ک خیلی شک دارم ، چندبار نگاش میکنم ببینن واقعا میخوامش یا نه
:))))) بیا این پرتقالو ببر برا دوست سنجابت ک طعم ترش دوس داشت منم ازاین خوابای عجیب زیاد میبینم :دی البتع من بیشتر چون عاشق نجوم و اینام تو خوابم همش توکهکشان سیر میکنم واای واای ک اصلا دوس ندارم بیدار شم این وقتا
اتفاقا من همیشه فکرمیکردم امریکایی ها عجیب ترین موجوداتن . شعرای غمگینشون رقصیه:/ بعد ادم نمیدونه اصلا هدف اهنگساز چی بوده ، متن غمگبنه اون دمبل دیمبول میزنه:))
بعدتر اینکه کلا از همه چیز مربوط ب فرانسوی ها بیزارم ، جز زبونشون ک واقعا جذابه برام ، ی اختلاف ذیگه یافت شد بینمون:))
من اینو جدیدا و فقط واسه وسایل خونه دارم پیاده اش میکنم!! :))))) عزیزم :))) صبح کلی خندیدم از این حرفت! من زبونشون رو بخاطر کاربردی بودنش میخوام که یاد بگیرم ولی واقعا غمگینه... مریم چرا اینقدر لجی با من؟؟ :))))
میلو من یک زمانی وابستگی_شدید به اشیاء داشتم این که میگم شدید خیلی وحشتناک بود و این اتفاق برام میوفتاد البته در مورد چیزایی بود که مال_ خودم بود نه اونایی که مثلا قصد_ خریدش رو داشته باشم خلاصه که میخوام بگم اوضاع_ بدی بود دیگه خود رو بستم به تخت ترک کردم!
جدی؟؟؟! من نسبت به وسایلم حساسم که گم اینا نشن، ولی تعصب خاصی ندارم روشون!
نمیدونم کی جواب میدی و چطوری ، شاید خیلی پرتوقعی باشه اگه بخوام بگم ترجیح میدم از طریق ایمیل جوابمو بدی.فقط به این دلیل که شاید حرفایی بخوایم بزنیم که نخوایم بقیه بخونن... ولی ترجیح اصلی ترم اینه که کاریو انجام بدی که راحت تری.
توی کامنتای بعد برات مینویسم،لطفا تاییدشون نکن
یه پست برات میذارم خصوصی، رمزش هم باشه اسم همون شخصی که گفتی. به فارسی تایپش کن رمز رو! خوبه؟
من اما عاشق لهجه ی بریتیشم نه امریکن.. جالب اینجاس خود امریکایی ها هم تو کف لهجه ی اینگلیسیا هستن :)))
قبلا آمریکا رو خیلی دوس داشتم.. آدما عوض میشن.. از فیلمای سیاسیشون بدم میاد.. همش میخوان ثابت کنن و بگن ک بهترین آدمای روی کره ی زمینن :\ مثلا خیلی هم مردم دوستن! باید در جواب بهشون گفت : خا! :)))
چقدر تفکراتم عوض شده...
از این جهت توی کفن که مثلا ما اگه فارسی باستان رو بشنویم چطور متعجب میشیم؟ اونا هم از این لحاظ میرن توی کف! نیلو قبول دارم حرفت رو، ولی فکر میکنم واقعا هم بهترن! فک کن یه جزیره ی ناشناخته و کوچیک طی چند سال یهو بشه ابرقدرت! این یعنی که لیاقتشو داشتن و لابد یه چیزی داشتن که تونستن! شاید اشتباه میکنم ولی فعلا تمام قدرت و همه چی دستشونه! چرا پزشو ندن؟!
منم همین مدلی ام بعد هی زل میزنم بهش با خودم میگم که فلان عیب رو داره اصن کجا بزارمش مثلن به فرم کلی اتاق نمیااا یا خیلی چیزای دیگه هی میخام خودمو قانع کنم که نخرم :-))))
اینترنتی باشه که دیگه باید به زور بخابم وگرنه میخرمش صب که بیدار میشم دیگه علاقه ای به خریدش ندارم :دی
ولی گاهی چیزارو حتمن میخرم هرچند بعدش زیاد باهاش حال نمیکنم ولی میدونم اگه نمیخریدمش پشیمونی ش باهام میموند :-D
من راجع به چیزای دیگه اینطور نیستم نرگس، همیشه چیزای ضروری و احتیاجم رو میخرم.. بعد ولی وسایل خونه انگار فرق داره! مثلا یه مدت عاشق ظرفای گل گلی بودم. هرچی عکس بود و پیج مربوط بهش نگاه میکردم، لیست می نوشتم که چیا میخوام! الان واقعا دیگه جدا بدم اومده از هرچیه گل گلیه!! نمیدونم شاید یکم بگذره درست شم! ولی فعلا عجیب درمورد وسایل خونه اینطور شدم! بعد چون قرار نیست فعلا بخرم فقط نگاشون میکنم.. یعنی اگه الان میخواستیم بریم سر زندگیمون و من میخریدمشون این مشکل پیدا نمیشد!
مادر بزرگ دوستم
پیرزن مدرنی ست..
از آنهای که چروک صورتشان را اندازه ی حلقه ی ازدواجشان دوست دارند ، از آنهایی که هر صبح جلوی آینه می ایستند ، کرم روزشان را زده، خط چشمشان را با سرمه سیاه میکنند و برای بلندتر دیده شدن مژه هایشان شب ها روغن بادام و روزها ریمل مارکدار از آب گذشته میزنند !! من مادر بزرگ دوستم را
دورا دور میشناسم
اما دوستم می گوید مادر بزرگش معتقد است:
زن
در هر سن و سالی باشد
باید از افتادن مژه هایش بترسد
مثل دوران جوانی که
افتادن هر مژه
دل آدم را میلرزاند
باید مراقب چشمانش ، مژه هایش و صورتش باشد
نگذارد زیبایی اش
محدود باشد به 20تا 30 سالگی....
.
برایم سوال پیش می آید که چه چیز مادر بزرگ دوستم را انقدر امیدوار کرده ؟!!!
یادم می آید دوستم گفته بود:
پدربزرگش هنوز برای همسرش #گل میخرد و گاهی در جمع قربان صدقه اش
میرود ، بدون او هیچ جا نمیرود ، بدون او خوابش نمیبرد...و همه میدانند پدر بزرگ از جوانی عاشقش بوده است ...
قطعأ مادر بزرگ دوستم معشوقه ی خوبیست و این باعث امیدواری أش بوده، چون معتقدم
معشوقه بودن
زن هارا زیباتر میکند...
به آنها امید و انگیزه می دهد
که برای زیباییشان تلاش کنند ؛
خوب باشند
مهربان باشند
و زنده بمانند..
.
به همه ی اینها فکر میکنم و میفهمم چرا مادربزرگ های بعضی ها مدرن نیستند ، زود پیر میشوند و زود میمیرند!!
دلم برای مادر بزرگ خودم
و بعضی ها
خیلی میسوزد !!
خیلی...
.
| نازنین عابدین پور
این متنو دیدم ناخووداگاه یادت افتادم گفتم واست بفرستم تو هم بخونیش
عزییییزم.... چه قدر قشنگ و زیبا.. چقدر پر محتوا.. چقدر میفهممش... مخصوصا اونجاش که میگه معشوقه بودن زن ها رو زیباتر میکنه و بهشون امید میده!! مرسی بی نهایت... خیلی دوستش داشتم :)
چه اخلاق عجیبی! من میدونم چی می خوام اکثرا خیلی هم دنباش میگردم ، بعدم تحسینش می کنم ، فکر کنم زبان سلیقه ای، از نظر من فرانسه قشنگ تر ، گوگل هم کردم دیروز ، خیلی ها گفته بودن :)
آره سلیقه ای هست... منم فقط نظر خودمو گفتم... ضمن اینکه من کلا روی انگلیسی تعصب دارم اصلا :))
باز من وقتی وسوسه می شم به خریدن یه چیزی، ولی ته دلم مطمئن نیستم از خریدنش، از طرفی ام چشمم رو گرفته، به عنوان راهکاری که تازه کشف کردم، این کار تو رو می کنم. اینقد نگاش می کنممممم که دیگه چشمام ازش پر می شه :دی بعد می گم حالا همچین خاص هم نیست که بخرمش
عاشششششقتم ینی! همیشه بهترین جوابو میدی که تو فکر من هست و میگم الان اینطوری جواب میدی.میدونم بیخبری از بقیه ی جاها برا همین بهت میگم. دوست ندارم بیام ببینم راجع بهت خرف زده شده و خودت بیخبری و نمیتونی دفاع کنی از خودت
چرا اتفاقا راجع به در افشانی های همون دسته از آدماست:-D
خصوصیتو چرا برداشتی از اون بالا؟ تو کامنت بعدی برات می نویسم تایید نکن
خوندم کامنتت رو!
اصلاااا اهمیتی نداره واقعا یلدا ولی نمیفهمم چرا نمیکشن بیرون... سری قبل هم بهت گفتم, هرکسی دوزار عقل تو کله اش باشه میتونه تمییز بده جریانو. من همیشه سرم تو کار خودمه, دنبال هرچی ام که هستم به خودم مربوطه هرکی خوشش نمیاد خب نخونه. اگه هم سر صدایی میشه واسه حفظ حریممه, من بلد نیستم وایسم ببینم یه آدمی که تا هزارسال من هییییچ شناختی ازش نداشتم ولی اون دنبال من بوده یهو بیاد شاخ شه واسم و یادش بره که خودش آشنایی رو شروع کرده, و حرفایی بزنه که اصلا در حد دهنش نیست, و انتظار داشته باشه من ساکت بمونم. نه , من آدم ساکت موندن در مقابل بیشعوریا نیستم. جو اگه خاله زنک شده مسببش من نیستم, بیجا حرف زدن جوابشون رو گرفتن و تو جواب دادن بهم منطقشون فلش بک زد به سالهای کودکیشون و من همونجا بحثو تموم کردم دیدم بابا داری با کی حرف میزنی منطقشوت رو نگاه چطوریه... میخواستن حواسشون باشه چی میگن که منم مجبور به جواب دادن نشم, من که نشستم سرجام, یهو بهم خبر میرسه از این ور اون ور, یهو میبینم همزمان چند نفر دربارم پست میذارن این خاله زنک بازی نیس؟ خوشت نمیاد نخوووون عاقا نخووون, میخونی من بدم من داغونم ببند برو, نمیری؟کرم از من نیست پس, اینو هرکی عاقل باشه میفهمه,من جز حفظ حریمم کار دیگه ای بلد نیستم, که بخوام توضیح بدم و زیر و رو بکشم و پاس کاری کنم.هرچی هست خودم شهامتشو دارم یه تنه بتازونم,, اشتباه کنم عذرخواهی میکنم,نمیزنم به کوچه علی چپ. این ور اون ور نمی کنم و تو بوق و کرنا. حرف زیاده , بذار هرکی توی تیم خودش باشه و طرفدارای خودشو داشته باشه,من وجدانم راحته نه بی احترامی کردم نه به حریم کسی تجاوز, نه از اعتماد کسی سواستفاده, نه توهین و بازی با شعور کسی, نه مسخره بازی و بچه بازی موقع حرف زدن, و نه حتی در مسخره ترین حالت پخش کردم رمز کسی که الان فهمیدم کار کی بود سری قبل رمزمو پخش کرد :-) اینارو هم دوستای واقعیم میدونن,نیازی به تایید بقیه ندارم . یه جا خوندم لازم نیست واسه موفق بودن دورت شلوغ باشه. اردی بهم میگفت آدم دو سه دوست داشته باشه ولی از شعور و عقلشون مطمعن باشه بسه. یلدا با همه ی احترامی که برات قاعلم ازت واسه آخرین بار خواهش میکنم از هیییچ وبلاگی به خصوص کسایی که خودت میدونی , دیگه واسه من خبر نیار. من جدن راهمو جدا کردم و از اولم اشتباه بود که پذیرفتمشون تا شاخ شن واسم...هرکی باید حد و حدود خودشو بلد باشه,اونقدر شعور داشتم که اگه ناخواسته کسیو ناراحت کردم ازش عذر بخوام, ولی این عذرخواهی جور دیگه برداشت شد.
میلو تند تند آپ کن دیگه. چقد خوب شده کامنتاتو میبندی گاهی. خبری از آدمای توهمی و ایمن سر خود نیست. حالمو بهم میزدن. یه چیزیو میخوام واست بگم میترسم شر شه باز
دختر دیروز که سه تا پست گذاشتم از این تند تر؟ :-) تورو خدا اگه باز کسی چرت و پرت گفته نگو, من حوصله ی در افشانی آدمای عجیبی که تکلیفشون با خودشونم معلوم نیست رو ندارم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام میلوجون
پیگیر نوشته هات هستم و میخونمت
منتهی کامنت نمیزارم
به نوشتنت معتاد شدم
+کامنتی ازت ثبت نشده بود گلم
عزیییییییزممممم....دلم واست تنگ شده بود :)
من خرید کردنو واقن دوس ندارم،خیلی سختمه اصن،آدم_گشتن نیستم،ولی چشمم بخوره یه چیزی جذبم کنه،خداتومنم باشه میگیرمش،بد یه دوست_خیلی اقتصادی دارم که همیشه وقتی من اینطوری یهو چشمم یه چیزیو میدید میخواست ولی گرون بود، با من بحث میکرد میگفت اگه نگیری خوابشو میبینی بعدن یا نه؟؟ بد من بااااید کلللی فک میکردم ببینم میبینم خوابشو یا نه :))) خیلی خوووبه تزش
وای چقدر خوبه یه دوست اینطوری!! من و بیریتنی هروقت به هم میفتیم همو تشویق میکنیم به خرید!! درحالیکه وقتی جدا میشیم هردو اقتصادی هستیم :)) وقتی با همیم هی میبینم فلان چیز میاد بهمون نمیتونیم بگیم نه خوب نیس! اینطوری میشه که تشویق میشیم به خریدنش...
خوبه که، زن کم خرج
یه چند سال دیگه اقای مارس سرمایه دار میشه
شاید از چیزای گرون تر خوشم بیاد، قرار بر نخریدن نیست :))
منم گاهی اینکارومیکنم ، البته برا چیزایی ک خیلی شک دارم ، چندبار نگاش میکنم ببینن واقعا میخوامش یا نه
:))))) بیا این پرتقالو ببر برا دوست سنجابت ک طعم ترش دوس داشت منم ازاین خوابای عجیب زیاد میبینم :دی البتع من بیشتر چون عاشق نجوم و اینام تو خوابم همش توکهکشان سیر میکنم واای واای ک اصلا دوس ندارم بیدار شم این وقتا
اتفاقا من همیشه فکرمیکردم امریکایی ها عجیب ترین موجوداتن . شعرای غمگینشون رقصیه:/ بعد ادم نمیدونه اصلا هدف اهنگساز چی بوده ، متن غمگبنه اون دمبل دیمبول میزنه:))
بعدتر اینکه کلا از همه چیز مربوط ب فرانسوی ها بیزارم ، جز زبونشون ک واقعا جذابه برام ، ی اختلاف ذیگه یافت شد بینمون:))
من اینو جدیدا و فقط واسه وسایل خونه دارم پیاده اش میکنم!!
:))))) عزیزم :))) صبح کلی خندیدم از این حرفت!
من زبونشون رو بخاطر کاربردی بودنش میخوام که یاد بگیرم ولی واقعا غمگینه...
مریم چرا اینقدر لجی با من؟؟ :))))
خواهر من رو می خوای وقتی یه چیزی رو می خره دیگه اصن نگاه نمی کنه تو مغازه های دیگه نکنه یه وخ بهترش رو ببینه و پشیمون بشه وغصه بخوره
من درمورد لباس و پوشاک اینطورم! تو همون مغازه های اول یه چیز خوشم بیاد سریع میخرمش و دیگه هم نمیگردم!
میلو من یک زمانی وابستگی_شدید به اشیاء داشتم این که میگم شدید خیلی وحشتناک بود و این اتفاق برام میوفتاد البته در مورد چیزایی بود که مال_ خودم بود نه اونایی که مثلا قصد_ خریدش رو داشته باشم خلاصه که میخوام بگم اوضاع_ بدی بود دیگه خود رو بستم به تخت ترک کردم!
جدی؟؟؟!
من نسبت به وسایلم حساسم که گم اینا نشن، ولی تعصب خاصی ندارم روشون!
نمیدونم کی جواب میدی و چطوری ، شاید خیلی پرتوقعی باشه اگه بخوام بگم ترجیح میدم از طریق ایمیل جوابمو بدی.فقط به این دلیل که شاید حرفایی بخوایم بزنیم که نخوایم بقیه بخونن... ولی ترجیح اصلی ترم اینه که کاریو انجام بدی که راحت تری.
توی کامنتای بعد برات مینویسم،لطفا تاییدشون نکن
یه پست برات میذارم خصوصی، رمزش هم باشه اسم همون شخصی که گفتی. به فارسی تایپش کن رمز رو! خوبه؟
بات موافقم شدید منم مث تو البته ن فقط وسیله درمورد موزیک و خوراکیم همینطوریم
نه من فقط واسه وسایل خونه اینطوری ام! و تازه هم فهمیدمش!
من اما عاشق لهجه ی بریتیشم نه امریکن.. جالب اینجاس خود امریکایی ها هم تو کف لهجه ی اینگلیسیا هستن :)))
قبلا آمریکا رو خیلی دوس داشتم.. آدما عوض میشن.. از فیلمای سیاسیشون بدم میاد.. همش میخوان ثابت کنن و بگن ک بهترین آدمای روی کره ی زمینن :\ مثلا خیلی هم مردم دوستن! باید در جواب بهشون گفت : خا! :)))
چقدر تفکراتم عوض شده...
از این جهت توی کفن که مثلا ما اگه فارسی باستان رو بشنویم چطور متعجب میشیم؟ اونا هم از این لحاظ میرن توی کف!
نیلو قبول دارم حرفت رو، ولی فکر میکنم واقعا هم بهترن! فک کن یه جزیره ی ناشناخته و کوچیک طی چند سال یهو بشه ابرقدرت! این یعنی که لیاقتشو داشتن و لابد یه چیزی داشتن که تونستن! شاید اشتباه میکنم ولی فعلا تمام قدرت و همه چی دستشونه! چرا پزشو ندن؟!
منم همین مدلی ام بعد هی زل میزنم بهش با خودم میگم که فلان عیب رو داره اصن کجا بزارمش مثلن به فرم کلی اتاق نمیااا یا خیلی چیزای دیگه هی میخام خودمو قانع کنم که نخرم :-))))
اینترنتی باشه که دیگه باید به زور بخابم وگرنه میخرمش صب که بیدار میشم دیگه علاقه ای به خریدش ندارم :دی
ولی گاهی چیزارو حتمن میخرم هرچند بعدش زیاد باهاش حال نمیکنم ولی میدونم اگه نمیخریدمش پشیمونی ش باهام میموند :-D
من راجع به چیزای دیگه اینطور نیستم نرگس، همیشه چیزای ضروری و احتیاجم رو میخرم.. بعد ولی وسایل خونه انگار فرق داره! مثلا یه مدت عاشق ظرفای گل گلی بودم. هرچی عکس بود و پیج مربوط بهش نگاه میکردم، لیست می نوشتم که چیا میخوام! الان واقعا دیگه جدا بدم اومده از هرچیه گل گلیه!! نمیدونم شاید یکم بگذره درست شم! ولی فعلا عجیب درمورد وسایل خونه اینطور شدم! بعد چون قرار نیست فعلا بخرم فقط نگاشون میکنم.. یعنی اگه الان میخواستیم بریم سر زندگیمون و من میخریدمشون این مشکل پیدا نمیشد!
مادر بزرگ دوستم
پیرزن مدرنی ست..
از آنهای که چروک صورتشان را اندازه ی حلقه ی ازدواجشان دوست دارند ، از آنهایی که هر صبح جلوی آینه می ایستند ، کرم روزشان را زده، خط چشمشان را با سرمه سیاه میکنند و برای بلندتر دیده شدن مژه هایشان شب ها روغن بادام و روزها ریمل مارکدار از آب گذشته میزنند !! من مادر بزرگ دوستم را
دورا دور میشناسم
اما دوستم می گوید مادر بزرگش معتقد است:
زن
در هر سن و سالی باشد
باید از افتادن مژه هایش بترسد
مثل دوران جوانی که
افتادن هر مژه
دل آدم را میلرزاند
باید مراقب چشمانش ، مژه هایش و صورتش باشد
نگذارد زیبایی اش
محدود باشد به 20تا 30 سالگی....
.
برایم سوال پیش می آید که چه چیز مادر بزرگ دوستم را انقدر امیدوار کرده ؟!!!
یادم می آید دوستم گفته بود:
پدربزرگش هنوز برای همسرش #گل میخرد و گاهی در جمع قربان صدقه اش
میرود ، بدون او هیچ جا نمیرود ، بدون او خوابش نمیبرد...و همه میدانند پدر بزرگ از جوانی عاشقش بوده است ...
قطعأ مادر بزرگ دوستم معشوقه ی خوبیست و این باعث امیدواری أش بوده، چون معتقدم
معشوقه بودن
زن هارا زیباتر میکند...
به آنها امید و انگیزه می دهد
که برای زیباییشان تلاش کنند ؛
خوب باشند
مهربان باشند
و زنده بمانند..
.
به همه ی اینها فکر میکنم و میفهمم چرا مادربزرگ های بعضی ها مدرن نیستند ، زود پیر میشوند و زود میمیرند!!
دلم برای مادر بزرگ خودم
و بعضی ها
خیلی میسوزد !!
خیلی...
.
| نازنین عابدین پور
این متنو دیدم ناخووداگاه یادت افتادم گفتم واست بفرستم تو هم بخونیش
عزییییزم.... چه قدر قشنگ و زیبا.. چقدر پر محتوا.. چقدر میفهممش... مخصوصا اونجاش که میگه معشوقه بودن زن ها رو زیباتر میکنه و بهشون امید میده!!
مرسی بی نهایت... خیلی دوستش داشتم :)
چه اخلاق عجیبی! من میدونم چی می خوام اکثرا خیلی هم دنباش میگردم ، بعدم تحسینش می کنم ، فکر کنم زبان سلیقه ای، از نظر من فرانسه قشنگ تر ، گوگل هم کردم دیروز ، خیلی ها گفته بودن :)
آره سلیقه ای هست... منم فقط نظر خودمو گفتم... ضمن اینکه من کلا روی انگلیسی تعصب دارم اصلا :))
باز من وقتی وسوسه می شم به خریدن یه چیزی، ولی ته دلم مطمئن نیستم از خریدنش، از طرفی ام چشمم رو گرفته، به عنوان راهکاری که تازه کشف کردم، این کار تو رو می کنم. اینقد نگاش می کنممممم که دیگه چشمام ازش پر می شه :دی بعد می گم حالا همچین خاص هم نیست که بخرمش
جواب میده امتحان کن :)))
:)) دقیقا منم همین رفتارو دارم. یه وقتایی هم انقدر سینوسی زندگی میکنم و فوکسم میره رو یه چیزی که سر یه هفته واسه همیشه دلم ُ میزنه ....
این اخلاقمو الان واسه وسایل خونه شناختم! عاشق یه مدل ظرف, پرده یا مبل میشم هی نگاش میکنم هی زیر و روش میکنم اخر میبینم دیگه حالم بهم میخوره ازش
راجع به اون پست زبان انگلیسی و انرژیش باهات موافقم شدیییید
عاشششششقتم ینی! همیشه بهترین جوابو میدی که تو فکر من هست و میگم الان اینطوری جواب میدی.میدونم بیخبری از بقیه ی جاها برا همین بهت میگم. دوست ندارم بیام ببینم راجع بهت خرف زده شده و خودت بیخبری و نمیتونی دفاع کنی از خودت
I don give a fuck to that ;-)
چرا اتفاقا راجع به در افشانی های همون دسته از آدماست:-D
خصوصیتو چرا برداشتی از اون بالا؟ تو کامنت بعدی برات می نویسم تایید نکن
خوندم کامنتت رو!
اصلاااا اهمیتی نداره واقعا یلدا ولی نمیفهمم چرا نمیکشن بیرون...
سری قبل هم بهت گفتم, هرکسی دوزار عقل تو کله اش باشه میتونه تمییز بده جریانو. من همیشه سرم تو کار خودمه, دنبال هرچی ام که هستم به خودم مربوطه هرکی خوشش نمیاد خب نخونه. اگه هم سر صدایی میشه واسه حفظ حریممه, من بلد نیستم وایسم ببینم یه آدمی که تا هزارسال من هییییچ شناختی ازش نداشتم ولی اون دنبال من بوده یهو بیاد شاخ شه واسم و یادش بره که خودش آشنایی رو شروع کرده, و حرفایی بزنه که اصلا در حد دهنش نیست, و انتظار داشته باشه من ساکت بمونم. نه , من آدم ساکت موندن در مقابل بیشعوریا نیستم. جو اگه خاله زنک شده مسببش من نیستم, بیجا حرف زدن جوابشون رو گرفتن و تو جواب دادن بهم منطقشون فلش بک زد به سالهای کودکیشون و من همونجا بحثو تموم کردم دیدم بابا داری با کی حرف میزنی منطقشوت رو نگاه چطوریه... میخواستن حواسشون باشه چی میگن که منم مجبور به جواب دادن نشم, من که نشستم سرجام, یهو بهم خبر میرسه از این ور اون ور, یهو میبینم همزمان چند نفر دربارم پست میذارن این خاله زنک بازی نیس؟ خوشت نمیاد نخوووون عاقا نخووون, میخونی من بدم من داغونم ببند برو, نمیری؟کرم از من نیست پس, اینو هرکی عاقل باشه میفهمه,من جز حفظ حریمم کار دیگه ای بلد نیستم, که بخوام توضیح بدم و زیر و رو بکشم و پاس کاری کنم.هرچی هست خودم شهامتشو دارم یه تنه بتازونم,, اشتباه کنم عذرخواهی میکنم,نمیزنم به کوچه علی چپ. این ور اون ور نمی کنم و تو بوق و کرنا. حرف زیاده , بذار هرکی توی تیم خودش باشه و طرفدارای خودشو داشته باشه,من وجدانم راحته نه بی احترامی کردم نه به حریم کسی تجاوز, نه از اعتماد کسی سواستفاده, نه توهین و بازی با شعور کسی, نه مسخره بازی و بچه بازی موقع حرف زدن, و نه حتی در مسخره ترین حالت پخش کردم رمز کسی که الان فهمیدم کار کی بود سری قبل رمزمو پخش کرد :-) اینارو هم دوستای واقعیم میدونن,نیازی به تایید بقیه ندارم . یه جا خوندم لازم نیست واسه موفق بودن دورت شلوغ باشه. اردی بهم میگفت آدم دو سه دوست داشته باشه ولی از شعور و عقلشون مطمعن باشه بسه.
یلدا با همه ی احترامی که برات قاعلم ازت واسه آخرین بار خواهش میکنم از هیییچ وبلاگی به خصوص کسایی که خودت میدونی , دیگه واسه من خبر نیار. من جدن راهمو جدا کردم و از اولم اشتباه بود که پذیرفتمشون تا شاخ شن واسم...هرکی باید حد و حدود خودشو بلد باشه,اونقدر شعور داشتم که اگه ناخواسته کسیو ناراحت کردم ازش عذر بخوام, ولی این عذرخواهی جور دیگه برداشت شد.
میلو تند تند آپ کن دیگه. چقد خوب شده کامنتاتو میبندی گاهی. خبری از آدمای توهمی و ایمن سر خود نیست. حالمو بهم میزدن. یه چیزیو میخوام واست بگم میترسم شر شه باز
دختر دیروز که سه تا پست گذاشتم از این تند تر؟ :-)
تورو خدا اگه باز کسی چرت و پرت گفته نگو, من حوصله ی در افشانی آدمای عجیبی که تکلیفشون با خودشونم معلوم نیست رو ندارم