بابا یه آدم عجولیه.. یه آدم خیلی خیلی عجول و پرشتاب. توی همه ی کارا و رفتاراش این عجول وبدن هم به وضوووووح دیده میشه و همه میفهمن...
مثلا وقتی میاد خونه بلند بلند میگه زود باشید غذا رو بیارید، بدویید... چندبار تکرار میکنه!
یا مثلا اگه یه چیزی بخواد میگه میلو بدو اونو بیار، بدو زود باش.. و من تا برم اون چیز رو بیارم و بهش بدم چندبار میگه زود باش!
یا توی رانندگی حتی یه ذره هم طاقت نداره و باید با سرعت هرچه تمامتر بره... به منم همون مدلی یاد داد و نمیذاشت آروم و آهسته برم...
یا مثلا وقتی میریم مهمونی بعد از یکی دو ساعت هی میگه بدویید جمع کنین بریم، زود باشید، دیر شد بدویید، پاشو زوووود باش..
یا مثلا وقتی وسط بازی کامپیوترش هنگ میکنه و من دارم ری استارت میکنم هی میگه زود باش دیگه بدووو! یا گاهی بی طاقت میشه میگه ولش کن اصلا حوصلم سر رفت!!!
خب خیلی رو مخه این حرکتش ولی مثل تموم چیزای دیگش ما کنار اومدیم باهاش...ولی ناخودآگاه یه استرس و یه عجول بودن خاصی توی ماها هم شکل گرفته بعد از اینهمه سال! یعنی وقتی قراره یه کاری کنم فقط تمرکزم روی زودتر تموم کردنشه...
یه وقتایی که مارس کنارمه و ازم میخواد مثلا یه چیزی بنویسم براش یا ایمیلش رو باز کنم من هی وسطش ناخودآگاه میگم یه لحظه صبر کن، ببخشید الان تموم میشه... اینجور وقتا مارس دستامو میگیره نگاه میکنه میگه میلو عجله نکن! تا هرچقدر بخوای وقت داری!
وقتی اینو میگه من یه آرامش خنک و عمیقی ریخته میشه توی وجودم که اصلا نمیتونم حسش رو بگم! شاید شما متوجه نشید من چی میگم، ولی رفتارایی وجود داره که به شدت مارو آزار داده همیشه ولی خب ما اونقدر عادت میکنیم که فکر میکنیم لابد همچین چیزی طبیعیه...
آرامشی که کنار مارس دارم رو شاکرم...
وقتایی که ناراحته یا عصبانی، آروم و شمرده حرف میزنه و من میبینم که عه پس مردا میتونن موقع عصبانیت آروم هم باشن؟؟؟ اصلا همچین چیزی مگه ممکنه؟؟!!
...........................................................
سه تا پست توی یه روز؟ :))
اینا رو طی هفته هی میخوام بگم یادم میره، تا وقت خالی گیر میارم تند و تند میذارمشون!