ازم میخواد بریم خرید. البته روزای قبلش من بس که هی بهش گفتم منو ببر خرید و گفته بودم میدونم که از الان زوده ولی منو ببر خرید...
بهانه ام البته خرید بود. دلم دست هاشو میخواست..
وقتی می رسه زنگ میزنه میگه خانوم تشریف نمیارید پایین؟؟
میشینم توی ماشینش، عطر هلو پیچیده توی ماشین. یه کیسه هلو خریده... هلو؟ به نظرم بهترین میوه ی خداست. نرم خوش عطر لوند... یکی برمیدارم با دست تمیزش میکنم. اصلا به نظرم هلو یکی از میوه هاییه که احتیاج به شستن نداره بس که نرم و خوشگله!
میگه بریم آینه شمعدون بگیریم...
ذهنش رو بردم سمت آینه شمعدون های جدیدی که یه آینه ی خیلی بلند دارن و یه کنسول، و حدودا قیمتش هم نزدیک به یه تومنه. بهش میگم آمادگی پرداخت این مبلغ رو داشته باش..
ولی خودم خوب میدونم که همچین چیزی رو نمیخوام. نه به خاطر قیمتش. به این خاطر که فکر میکنم چیزی که روزگاری یه رسم قشنگ بوده (حتی خیلی چیزای دیگه مثل همین موضوع که رسم هست) رو مردم بردن به سمت تجمل گرایی و هرروز و هرروز سازنده ها هم با ساختن چیزهای گرون تر و بزرگ تر این فرهنگ غلط رو بیشتر جا میندازن و متاسفانه ما هم پیروی میکنیمو اجازه میدیم که بزرگی آینه و شمعدان بشه نماد خوشبختی و دست و دلبازی داماد..
دلیل بعدیم اینه که من یه خونه ی سبک و خلوت میخوام. هیچ خوشم نمیاد وسایل حجیم و جاگیر داشته باشم. دوست ندارم وقتی میرم برای خونه دیدن هی غصه ی جای وسایل بزرگ و بیخود رو بخورم..
ماشین رو یه گوشه پارک میکنیم و دست توی دست راه میفتیم توی خیابون. اولین مغازه می ایستیم. یکمی ویترینش رو نگاه میکنم، چیزی که میخوام رو میبینم ولی مدلش اونی نیست که مد نظرمه. وقتی به مارس نشونش میدم با تعجب نگام میکنه میگه میلو این؟؟؟ مگه برای سر سفره ی هفت سین میخوای که انقد کوچیک؟؟ پس اونی که گفته بودی بزرگه و سفیده و هفتصد تومنه کو؟؟
میخندم. میگم مارس من اونا رو دوست ندارم. بزرگن جاگیرن. اگه قرار باشه فقط به خوش یمنی و مبارکیش آینه و شمعدون داشته باشم میتونم همین سایز هم داشته باشم. مگه با سایز بزرگ خوشبختی من هم بزرگتر میشه؟؟
چندجایی رو دور میزنیم. چیزی که میخوایم نیست. تصمیم میگیریم فردا پسفردا بریم توی مرکز آینه شمعدونی تهران از اونجا خرید کنیم.
میریم به سمت طلا فروشی برای حلقه. بابا قبلترها طلا فروش بود. برای همین چندجایی رو میشناخت و ما رو ارجاع داد به اون مغازه ها.
وقتی رفتیم، و وقتی آشنایی دادیم آقاهه از جاش بلند شد و با یه لبخند گنده بهمون تبریک گفت و بهم گفت به بابام خیلی خیلی سلام برسونم...
من توی دلم به خودم میبالیدم اون لحظه که جلوی مارس بابام اینجوری مورد احترام بقیه ست..
حلقه ی مورد نظرمون رو پیدا میکنیم ولی سایز دست من نیست. بی نهایت از انتخابم راضی ام! من همیشه عاشق اون مدل حلقه بودم وقتی توی دست بازیگرای هالیوودی میدیدم به نظرم بهترین نوع رینگ برای تا ابد توی دست بودن هموناست...
یه ایده ای هم برای حلقمون داشتم که آقاهه گفت آره شدنیه و میدیم براتون انجام بدن..
بعدش سر از مانتو فروشی ها دراوردیم.. به مارس گفتم مارس درسته که من آینه شمعدون اون شکلی میخوام و قیمتش خیلی ناچیزه ولی فک نکنی من یه خانوم کم توقعم، واسم لباس خیلی مهمه و تو اینو میدونی. لطفا اگه لباسی پیدا کردم که خوشگل بود ولی قیمتش بالا بود من رو ببخش.
خب ما توی دوران دوستیمون فقط یه بار با هم خرید رفتیم و من اون بار اونقدر استرس داشتم که سریعا برگشتیم. برای همین مارس خیلی با اخلاق خرید من آشنا نیست. با اینحال اولین باری که با هم بیرون رفتیم و استارت رابطمون رو زده بودیم بهم گفت خانوم کاف (بله مارس تا چندبار بعد از قرارمون هم منو با اسم خانوادگیم صدا میکرد) همیشه برام جالب بود لباس هایی که سر کلاس میپوشیدی، خوب دقت میکردم میدیدم هر هفته با یه مانتوی جدید و رنگ شاد میومدی سر کلاس و من همیشه این رو تحسین میکردم...
من به ندرت رنگ تیره می پوشم. هربار میخوام برم یه مانتوی مشکی اداری بخرم چشمم میفته به چیزای رنگی نمیتونم مقاومت کنم..
بعد از چندجایی گشتن مانتوی مورد علاقمو هم پیدا کردم. قیمتش نسبت به مانتوهای دیگه بالا بود. ولی خب حسابی دلم رو برد و میدیدم که چقدر خوب توی تنم نشسته. مارس هم پسندیدش و خریدیمش..
دیگه خسته شده بودیم. من گرسنم شده بود و داشت دیر هم میشد. برگشتیم به سمت ماشین. درست سر خیابونی که ماشین پارک بود یه مغازه ی آینه و شمعدون فروشی دیدیم که اون چیزی که میخواستم اون گوشه از ویترینش جا خشک کرده بود کوچولوی دوست داشتنی لا به لای اون همه آینه های غول پیکر و کنسول های چندمتری!
گفتم مارس ایناهاش اینو من میخوام!
گفت واقعا؟؟ گفتم بله. رفتیم توی مغازه اش و درکمال تعجب دیدیم که چند مدل دیگه هم داره. بهش گفتم آقا چرا اصلا کسی از اینا نداره؟؟ گفت خانوم دیگه کسی به اینا توجه نمیکنه که همه دنبال یه چیز سلطنتی ان!
بعد از اینکه مدل های مختلفش رو هی برانداز کردم و هی آینه ها رو کنار شمعدونی های دیگه گذاشتم آخرسر اونی که میخواستم به دلم نشست. مطمئنم چشمام داشت برق میزد از خوشحالی. گفتم همین اینو برام بخر. بهش گفتم مارس این میشه آینه و شمعدون بخت ما، بهش حس خوبی داری؟؟ گفت آره البته..
و سریعا با یه قیمت منصفانه خریدمش..
خریدها رو دادم به مارس و برد خونشون که قبل از عقد بیارن خونمون.
بهم گفت میلو خریدها رو باز کردم همه دیدن، مامان برداشت گذاشت روی اپن آشپزخونه، خواهر کوچیکه رفت اسپند دود کرد و گفتن که چقدر خوشگله خریدهاتون...مرسی که حرفه ای خرید میکنی.. :)
آینه ای که توش خنده های من رو توی خونه ی مارس نشون نده، چه دو متر، چه قد یه کف دست، میخوام هزارتیکه شه بشکنه!
............................................................................
پست قبل به قوت خودش باقیه.. و تا چند مدت دیگه هم همتون رو هی ارجاع میدم بهش که کسی نخونده از اینجا نره حتما حتمااا حتما آی پیش با کامنت های قبلی که توی وبتون هست تطبیق بدین این است سزای ستم کاران برای آنان که عبرت بگیرند
ادرستو عوض کردی گلم.چند وقت نت نداشتم بی خبرم از همه جا. نامزد شدی؟ مبارکه بسلامتی خوشحالم برات
آره، دیگ بلاگفا که اونطوری شد منم اومدم اینجا.
ممنونم مریم جان :)
مبارکت باشه...ایشالله همیشه چشمات برق خوشبختی داشته باشه وقتی تووش نگاه میکنی عزیززززم...
مرسی ممول عزیزم :** برای تو هم روزهای شاد آرزو میکنم :**
من اصلا هیچوقت تا حالا به آینه و شمعدون دقت نکرده بودم ..ینی اصلا! الان تو انقد شیرین و نازنین دربارش نوشتی که خیابون میرم به آینه شمعدونا دقت میکنم
کاش عکسشم میذاشتی ذوقمون بیشتر میشد
جدی؟؟ :))
بعد از عقد :)
نه ه اصلا بحث ایراد گرفتنو اینا نیس ، من خیلیاشونو دیدم حتی وضعشون اصلا خوب نیس ولی پسره رو بدجور توی منگنه میزارن که باید اینو بخری اونو بخری ! من نمیتونم واقعا با اینهمه فشار کنار بیارم ، یه لحظه خودمو جای پسره میزارم میبینم واقعا بعضی چیزا اضافیه :( و میشه پولشو گذاشت واس چیزی که واقعا ضروریه خب گناه داره پسره هم :(
:( چی بگم والا.. لابد پسره خودش هم میدونه که فرهنگشون اینه که دل به ازدواج داده دیگه..
بی خیال. ما واسه خودمون حواسمون باشه
من راستش خودم خیلی دلم یه ایینه شمعدون کوچولو میخواست اما لوسین همش دلش ایینه گنده میخواس..نتیجش یه چیز متوسط بین من و اون شد :))
اینا همش سلیقه ای هست. همین که دوست داشتین کافیه. بعضی ها فقط از روی بقیه نگاه میکنن بدون اینکه هیچ علاقه ای به اون کار داشته باشن.
اومدم جواب کامنت خودمو بخونم کامنت نرگسو دیدم
عزیزم اون تازه یه خرجشونه
یه خانومی داشتیم با یه دختر اصفهانی وصلت کرده بودن بعد گفت 4 تا رو تختی. به تعداد فصل
یه روتختی مجلسی هم جدا
واس خرید کفش باید واس کل زنای درجه 1 دختره هم کفش خریده میشد
واس خرید جواهرات هم کلی ریخت و پاش
حتما حتما باید یه میز کنسول خدا تومنی رو میخریدن!
یه بار خانوم اصفهانی تو اتوبوس هم مسیرم بود بعد عیب خوزستانیارو میکرد که جهاز نمیدن و دخترم با یکیشون ازدواج کرد چون جهاز. خترم میل بود همشون دخترمو چش زدن !!!!!! منم گفتم اون عربان که جهاز نمیدن نه همه
خیلی چش و همچشمی زیاده بینشون تو تبریزام شنیدم این مسایلو
مهریه زدن اصفهانیام که خیلی وحشتناکه شمش طلا زمین خونه ترمه ظروف نقره
دوستم شووهرش اه در بساط نداشت رفتن مهریه رو ثبت محضری کردن ! تو شوهر میخوای یا پچل نداشتشو من نمیدونم :|
:|||
چقدر پولدارن ولی :)) چی بگم والا. شاید لذت میبرن یا جزئی از رسم هاشونه.. نمیشه ایراد گرفت.
مباارک باشه ، خوشبخت بشی الهی ^_^
من پیشنهاد میکنم یه پست رمز دار بذاری و عکس این چیزای این مدلی رو بذاری ما هم ببینیم ، من واقعن دلم میخواد ببینمشون ، خیلی ذوق دارم ، مثل دسته گلت و الان هم آینه شمعدون P:
لطفنننن ، لطفننن ، لطفنننن :))
بدون رمز میذارم احتمالا. چون هرکس بخواد اذیت کنه میتونه بکنه!
چشم میذارم ولی بذار این کارو بعد از عقدم کنم. چون یه سری دلایل شخصی دارم برای این کار :**
فقط میتونم بگم واقعا دختر عاقلی هستی...
مرسی رهای عزیزم :*
راستی چرا نمی نویسی دیگه؟
مبارک باشه عزیزم :-*
الهی همیشه خنده هاتون رو قاب بگیره واستون :-)
من هلو خیلی دوس دارم اما بی پوست :-D پوستشو نمیتونم قورت بدم :-\ :))
مرسی شاپری جان عزیزم
ای وای من عاشق پوستشم که !!
میلو چقدر جالبه که همه وقایع که ازت میخونم تقریبا مقارن با یکی دیگه از دوستامه و چقدر خوشحالم که جفتتون انقدر ذوق دارین از ته دلم بازم تبریک میگم بهت...اتفاقا اون دوستم امروز زنگ زد و گفت قراره برن اینه شمعدون ببینن و زن داداشش گفته حتما نقره و فلان انذازه بگیر !!اینم شاکی بود که چرا انقدر تو کارای ادم دخالت میکنن و من یه چیز جمع و جور میخوام
جدی؟؟ عزیزم...
ای بابا :| خب با اینجور آدما باید رک حرف زد و بهشون گفت خجالت بکشین!
میلو چقدر با ایده ی اینه شمعدونت موافقم:)
مرسی عسل عزیزم :*
اوجان
مباااارک باشه
اینکه با عشق انتخابشون کردی و وقت و فکر گذاشتی خیلی ارزش داره
ته پست رو من عاشقم=))
مرسی آرزو :**
والا بخدا :))
میلو نظر قبل خصوصى بود
اشتباهى عمومى نوشتمش
:**
توی جوابش می نویسم حتما حواسم هست عزیزم...
وای میلو چقد کار خوبی کردی آینه شمعدون رو تو این روزا گرفتید و صد البته چقد خوب که کوچیک گرفتی به نظرم هم شیک تر هم نوستالژیک تر
الهی مبارکت باشه عروس خانوم.بختت به روشنی آینه و عشقت به شعله وری شمع های بی پایان
همه میگفتن زوده از الان. ولی من خیلی دلم میخواست بخرمش. حتی صبر نکردم بریم مرکز خریدش...
ریحان این دعاهای خوب رو از کجا میاری؟؟ :) ممنون واقعا ازت :*
Na na :D ouno k didam.. Vase 2post qabl o hamin jadido migam..halaa baz cm mizaram bebinam Che barkhordi mikone :D harchan zoqamo kor kard DG :|
Mobaraket bashe aros khanom (^~^).. Mohem ink khodet vasayeleto dos dashte bashi vagarna k harfe melat tamomi nadare:/
Aqoo man inqaad az kharid arosi khosham miaad(^_^)asan ye heese khobi miide vasayele aros roo mibinam :D
Chieee lebasaye birono mikhari baba :D biiia khodam vasat bedoooozam
فک کنم شاید با گوشی میذاری ثبت نمیشه گاهی :((
وای منم خیلییییی دوست داشتم همیشه خرید عروس رو ببینم ^_^ :))
میدوزی مگهههه مریم؟؟؟؟؟ واقعا؟؟؟؟ بذار من میام واسه همینم که شده یه ماه خوابگاه می مونم که برات کلی الگوی لباس بیارم بدوزی :دی
آیینه و شمعدون بختتون مبارک باشه میلو جان :*
ایشالا همه چیزایی که میخوای رو پیدا کنی این خودش ته حس ِ خوب ِ تا وقتی کل مغازه ها رو میگردی آخرش از سر ِ ناچارای مجبوری یه چیزی بخری !
مرسی لونای عزیزم.
خیلی حس خوبیه که خرید به دل بشینه..
مبارکه گلم انشاالله همیشه لبخنداتون رو نمایش بده.
وای منم همیشه میگم آینه شمدون عروسی بعد یه مدت دست و پاگیره حتما باید جوری انتخاب شه(جنس و مدلش ) که بعد مدت ها هم بتونی جلوی چشم بزاریش
مرسی ندا جان.
بعد از یه مدت که چه عرض کنم از همون ابتدا دست و پا گیره..
تو زمینه خرج کردن مث خودم فک می کنی :دی
مثلاً من هیچوقت اصفهانی هارو نمیتونم درک کنم که آینه شمعدون مثلاً هشت نه تومن خرج میکن بابتش :))
الان سودی اینو بخونه
مبارکتون باااشه و از تک تک چیزایی که میخری تو خوشی هاا بپوشی و آینه هم پر لبخندای دونفره تون باشه ایشالله
سودی بیا نرگس با تو کار داره :دی
هشت نه تومن؟؟؟ :| یا علی :| چه پولدار مرفه اند :))
مرسی نرگس از دعای خوبت :**
انشالا توی ایینه خونتون همیشه صورت خندونتون رو ببینین.
مبارکتون باشه :*
مرسی شادی عزیزم..
مبارک باشه عروووس خانوووووم ...
چند روز پیش هم اتفاق قشنگ زندگیتو تبریک گفتم ، اما گویا ثبت نشده ک تایید نکردی عزیزززززم ...
مرسی کژال جان
چرااا ثبت شده که تاییدش هم کردم
مبارک باشه عروووس خانوووووم ...
چند روز پیش هم اتفاق قشنگ زندگیتو تبریک گفتم ، اما گویا ثبت نشده ک تایید نکردی عزیزززززم ...
چرا کژال جان تایید کردم لابد خوب نگشتی
وااااى مبارکه عروس خانوممممممم
منم آینه شمعدون دوست دارمممم
میلو جان میخوام یه سایت خانمان برانداز بهت معرفی کنم
انجمن هاى نوعروس (nowaroos)
میتونى اطلاعاتت رو در مورد همه مسائل مربوط به عقد و عروسی و جهیزیه و خریدهاى مورد نیاز و همه چى خیلی خیلی بالا ببرى
اگه تو هم مثل من قبلا تو این خط ها نبودى کلى کمکت میکنه..
اماااااا.....
کلی هم معتاد میشی و مراقب باش کلا
مرسی گیسو جان :**
رفتم توی سایتش ولی گیسو حقیقتش اینه که خیلی چیزی دستگیرم نشد. معمولا حالت چت داره. اطلاعات هم بر مبنای تجربه ی شخصی هر کس هست و کلی تفاوت و اختلاف سلیقه وجود داره و هرکس از خرید خودش نهایت رضایت رو داره.. نمیشه تشخیص داد..
خیلی خیلی مبارک و خوش یمن باشه برات زیبا :)
+بعد از قاطی کردن بلاگفا هرچی اون وبمو سرچ کردم نیومد،انگار خودشون پاک کردن.
این وبلاگمم که آدرسشو برات گذاشتم،هم اسم وبلاگ اصلیمه ولی جاشو عوض کردم از دست_مزاحمین و..اینه داستان :)
شاید باورت نشه که خودمم دیشب میخواستم بنویسم که توی این مدت میشد حس کرد از نوشته هات چه اوضاعی بوده..خووبه که حل شد رفت :*
مرسی املی جان :*
به شیرازی ایمیل بزن ببین میتونه کمکی کنه.
هوم...
مباااارکههههههههه ^_______^
کاش الان میشد صدای ذوق دربیارم واستون :))))))
مرسی سمانه جان
:))
Akhhhhhhhhhhheeeeey jaaaaanam zogheshooo nigaaa…cheshashoo niga che barghi mizane…mobarket bashee ishalaaa hamishee tosh ye labkhande bozorg bebini ya shayadam ashke shoooogh
Leeeeeeeebaaaas ashegheshaaam yani,asan yeki az salayeli ke mikhaam khayati yad begiram zogh vase dashtane lebasa golgoliyeeeeeee;-)
لباس عالیه.. من همیشه عاشق لباس بودم و بس!
جونم عروس ناز و خانوم...
رونی
سلام
خیلی تبریک میگم انشالله روزهای شاد و رنگی در کنار همسرت تجربه کنی...
میلو جان کارهات در عین سادگی خیلی خاص هستن و بسیار دوست داشتنی..البته با داشتن پدری که شما داری اصلن چنین رفتارهایی ازت بعید نیست..واقعن جای تحسین داره.
و خیلی ازت ممنونم که تجربه های قشنگت رو با ما سهیم میشی و میتونیم بخونیمت..به خصوص منی که جدیدا پیدات کردم.
سلام.
مرسی تینا جان..
شما بی نهایت لطف داری
نوشتنش لذت خاصی بهم میده.
ما هنوز آینه شمعدوون نخریدیم :دی مامانم گفتن بخرم جزوه اولین خریدا ولی دیگه گذاشتمش واسه بعد. کلا من یکمم بی ذوقم :دی مثلا حس این رو ندارم واسه خونه چیزی بخرم و تا حالا هم چیزی نخریدم :دی
منم بهم گفتن زود خریدی ولی من ذوقشو داشتم :)
سانی چرااااا ای وای :))
قیبلنا کمتر بود ، الان جوری شده که از پیشونیمم عرق میکنم ، حتی دیگه نمیتونم کرمم بزنم چون کامل آب میشه میاد تو چشمم تا این حد پیشرفت کرده
دکترم رفتم میگه طبیعیه ! واقعا نمیدونم چیکار کنم
یعنی تو سرما دارم یخ میزنم زیربغلم یه دایره بزرگ عرق :( تو خونه حتی بعد حمومم خیس عرقم نمیدونم چمه :(
فرانک حیف اسم سایتشو یادم نمیاد.. ولی سرچ کن. این یه مشکل کوچیک هست که دکتر مخصوص داره و توسط ی سری درمان ها اکی میشه. خیلی هم شایع هست نگران نباش. ولی راه درمان داره.
مبارک باشه خریدات عروس خانوم
مرسی عزیزم :**
مباررررررررررررررک مبارررررررررررررررک
من که عاشق تیپ های رنگیه خوشگل ولی به دلیل عدم اعتماد به نفس همش مشکی مشکی
این اخرین بار تو خریدم یکمی تغییر اینجاد کردم و روشن شدم
متشکرم :**
نیگولی من واقعا تعجب میکنم هربار میخونم اعتماد به نفس میگی ندارم. تو یه قیافه ی سک.سی طور داری باور کن!
گویی عطری خودش را در آیینه تماشا میکرد....

من هنوز آینه و شمعدون نگرفتم.. شاید برای عروسی بگیرم.. نمیدونم چرا هیچ رسمی رو قبول ندارم :)) معمولا در این مواقع اطرافیان بهم میگن چپ دستتتت :)))
مبارکت باشه عزیزم.. ایشالا که به سلامتی ازشون استفاده کنی
ما هم خیلی زود خریدیمش و من الان باید تا وقتی بریم خونه ی خودمون همینجوری روی هوا داشته باشمش.. ولی دوست داشتم بخرمش این روزا
بعضی رسما قشنگن نیلووو. بخاطر اعتقادی که توش هست یا جشن و خوشحالی ای که به همراهش میاد. همه جای دنیا یه سری رسم ها دارن که مردمانش با خوبی و خوشی و جشن انجامش میدن. من اون حال خوشش رو دوست دارم. مطمئنا یه چیز بزرگ به من حس خوب نمیداد برای همین کاری رو کردم که دوست داشتم.
آینه شمعدون الان شاید زیاد مهم نباشه ولی بعد از سالها زندگی مشترک وقتی نگاش کنی کلی خاطرات خوب یادت میاد:)
مادرم آینه شمعدون عروسیش رو داره نقره هست و کریستال اصل با یه ذوقی تمیزش میکنه که نمی دونی
صددر صد باهات موافقم چون مامان خودم هم همینطوره. منم برای همین کلا ازش فاکتور نگرفتم. و مثل مامانم آینه شمعدون کوچیک تهیه کردم :)
آخ منم دقیقا در مقابل ِ لباس با قیمت های قشنگ اصلا نمیتونم مقاومت کنم :دی اصلا به نظرمم دادن ِ کل حقوقم برای لباس خیلی هم رواس :دی
بسیار بسیار هم مبارک باشن :ایکس و این روزات پر باشه از این برق زدن ِ چشها :ایکس من خیلی به ندرت ِ ندرت متاسفانه چیزی یادم میمونه اما همیشه مدل ِ چشهات کاملا تو ذهنم ِ :ایکس
هلو اصلا خود ِ بهشت ِ :دی
بله موافقم باهات :)
مرسی پرسه جان :*
ای جان مرسی :)
بلهههه ^_^
میلو من هم وخالف وسیله های بزرگم آینه شمعدونم رو که گرفتم دیاکو تعجب کد و گفت با پست راحت میشه بفرستی :)
انشالا لبخندای پر از عشقتون توی آینه نقش بنده عزیزم
مبارکت باشه :*
بابا آخه چه کاریه گنده باشه.. حالا شاید یکی دوست داره واقعا اون سایز. ولی من همش به فکر جا هستم..
مرسی لیلای عزیزم :***
Bazam k cm hamo mikhore:| moshkelesh ba man chie vaqean :D
Ye cm tavil bars in post o 2post qabll gozashtam nemidonam sabt shode ya na:/
عه محبت ازت کامنت داشتم که نوشتی بودی خاک بر سرش :))
شاید ندیدی کامنتاتو هوم؟؟
عزیزم مبارکت باشهههه :* امیدوارم بقیه خریداتونم همیجوری با انرژی مثبت و خوب انجام بشه :)
وای من چقد منتظر عقدتونم آخه یعد از عقد اونموقع میتونم کلی عکس ازتون ببینم و خوشحالی کنممممممم :* :* :* :*
هوومممم خدایااا همه چی خب پیش بره لطفا :) :*
یه نکته ای از لابلای حرفا ، عامو خوشبحالت میتونی لباسای روشن و رگی رنگی بپوشی من حتی زمستونم خیسِ عرقم :( مجبورم همش تبره تیره بپوشم ، انگار با هیچی درمون نداره این عرق کوفتی من :( تو بپوش ما لذت ببریم :دی
عزیزمممم :** چشم میذارم:**
مشکل عرق کردنت جدیه؟ من قبلنا یه سایتی رو میخوندم که نوشته بودن این مشکلشون جدی بوده و رفتم پیش یه دکتری که صددرصد خوبشون کرده.
مبارکت باشه عزیزم
منم ترجیج میدم پول واسه چیزایی خرج بشه که بهشون خودم اهمیت میدم من میخوام تو اون خونه و با وسایلاش زندگی کنم نه آدمایی که میان یکبار میبینن و میرن و اوووووووووووووووووو معلوم نیست دوباره کی گذروشون بیفته و مطمئنم که هر چی هم که بخریم و خونه هر جور که باشه آخرش پچ پچ هست پس خودم و پارتنرم از همه چیز مهمتریم
موافقم فیروزه باهات.. اصلا یعنی چی آخه.. حالا یکی دوست داره اون بحثش سواست ولی یکی که از روی بقیه پیروی میکنه رو من نمیفهمم
خودم فهمیده بودم الان نمیزاری منظور منم از بعدا، بعد از عقد بود
مرسییی :**
من هلو که میخورم گلوم به خارش میفته حتما باید پوستش را بگیرم شلیل بیشتر دوست دارم اووووم به به
واقعا؟؟ :))) من شلیل دوست ندارم ولی اصلا :))
عزیزم مبارک باششششششهههه ایشالا که توی اینه همیشه خنده های از ته دل و لحظه های عاشقانه ثبت بشه
عکس اینا را بعدا میزاری؟؟؟ من عکس خیلی دوست دارم
اینه شمعدون منم کوچیکه گذاشتم توی طاقچه اتاق خوابمون هر وقت از در میام تو خودم را میبینم
راستی خیلی خوب شد که پست جدید گذاشتی هی اون پست را میدیدم اعصابم خورد میشد
مرسی زیبا جان.
تا عقد نکنیم هیچ عکسی نمیذارم زیبا. ولی بعدش عکس میذارم. یه سری دلایل هم دارم برای خودم که خصوصیه. برای همین اجازه بده خودم سر فرصت مناسب عکس ها رو میذارم :**
ولی همچنان هی تا چند مدت میخوام یادآوری کنم همه برن اون پست رو بخونن
من اولش اصلا دلم نمیخواست آینه شمعدون, اما مامان امیر همش میگه بگیرین, به نظرت چکار کنم؟ حس میکنم جایى ندارم براش توى خونه و من از خونه شلوغ و پر وسیله متنفرم
توى خریداى عروسى یه توصیه بهت دارم، برین قشنگ همه جا رو بهش نشون بده همه قیمتا رو ببینه بعد اگه خواستى رعایت کن, مردا از قیمت این چیزا زیاد سر در نمیارن, اگه همون مغازه اول یه چیز مناسب بخرى فکر میکنن خب همونى که بوده خریده و شاید فکر کنن خیلى گرون دارى خرید میکنى, اما وقتى ببینن چه همه چیزاى دیگه با قیمتاى نجومى وجود داره خیلى خیلى زیاد قدر میدونن و متشکرن
من خودم یه چیزایى رو رعایت میکنم و یه چیزایى رو هم نه, برام اولویت داره و دوست دارم خاص باشه و گرون میخرم
منم به خاطر اصرار مامانم گرفتم. ولی تو هم میتونی مثل من یه چیز خیلی کوچیک و جمع و جور بگیری که فک کنم بیشتر از سی سانت نباشه طولش!
هدا مارس تمام خریدایی که باید بکنه رو رفته لیست کرده و خودش قیمتش رو دراورده. مثلا برای همین آینه شمعدون توی لیستش هفتصد تومن زده بود. بعد حالا که دید من همچین چیزی برداشتم بی نهایت خوشحال شد ولی بهم گفت در عوض میتونی لباسی که خوشت اومد اگه کرون بود بخری. منم اولیت بندی دارم . الویت اولم لباسه و بعد آرایشگاه. برای اینا هرچقدر لازم باشه هزینه میکنم چون فکر میکنم زیبایی و خوش پوش بودن مهمه حالا اصلا شاید با یه قیمت کم هم لباس مورد نظرم رو پیدا کنم ولی اگه گرون هم باشه برام مهم نیس.