چمدونم کوچیکه... یه نفره ست در واقع. ولی خب یه نفره مال وقتیه که بخوای یه سفر دو هفته ای بری و توش رو پر از وسایل کنی.. اگه قصدت واسه چند روز کوتاه باشه میتونی توش وسایل دو نفر رو جا بدی...گفتم مارس جان وسایلت رو جمع کن بیار بذار توی چمدون من...
.......................................................
دیروز صبح وسط کلاسم بودم که یهو یادم افتاد بیریتنی گفته بود آخر هفته میره سفر.. اونقد از به یاد اوردن این هیجان زده شدم کهمغزم هنگ کرده بود درست یادم نمیومد این هفته رو گفته بود یا هفته ی بعد.. میدونستم اون ساعت از صبح خوابه...منتها بهش تکست زدم گفتم بیرییییییییتتتتت بیا بریم چهارتایی ما هم قصد سفر داریم...
اومدم خونه تلگرام رو روشن کردم دیدم دیشبش بهم پی ام زده بود که میلو پایه اید شما هم با ما بیایید؟؟؟
از جام دو متر پریدم هوا! یعنی هم اون توی فکر من بوده، هم من صبحش بدون اینکه پی امش رو بخونم بهش گفته بودم بریم با هم... توی یه تکست کش دار و هیجانی و پر از غلط تایپی بخاطر همون هیجانه نوشتم واااااای خوندی اس من رو؟؟؟؟ دیدم همون موقع هم اون تکست زد که میلو واااای مگه نخوندی پی ام دیشب من رو؟؟؟
بعد اونقدر هیجان زده بودیم که اصلا نمیفهمیدیم چی داریم میگیم!! خب ما سفر زیاد رفتیم با هم منتها مدلش فرق داشت... بعد ولی یه مشکلی بود اونم این که مطمئن نبود بتونه روزی که ما میخوایم بریم مرخصی بگیره... برای همین توی شک و تردید و اعصاب خوردی منتظر موندم تا شب برگرده بگه چیکار کرده... و توی همون حالت مستاصل و منتظر پست قبل رو گذاشتم...
و خب سرتون رو درد نیارم Hip Hip Hoorayyyyyyy, We're going tomorrow ^_^
....................................................................
یه بار دیگه حساب مشترک رو چک کردم که مطمئن باشم از مبلغش... و بعد حساب خودم رو که این روزا به لطف تولدم و هدیه های اطرافیان مبلغ خوبی توش جمع شده (البته بود!). سریعا میرم توی مغازه ها و چرخ میزنم تا خریدامو بکنم. من بدم میاد از خریدای طولانی مدت.توی چهل و پنج دقیقه با چندتا کیسه میرم پیش مارس، و با خودم فکر میکنم که چقدر خوبه این یکی اموزشگاه جدیده کنار فروشگاهشه و چقدر خوبتره که مارس تعطیله و شرکت نیس و صبح ها میتونم ببینمش... خریدامو یکی یکی بهش نشون میدم و کیف میکنه از دیدن اونهمه خرت و پرت رنگی...
یکمی دیگه اش می مونه که خب امروز بعد از کلاس عصر رفتم خریدم باز... بی نهایت خوشحالم... از اینکه چهارتایی میخوایم سفر کنیم... خوشحالم از اینکه هیچ استرسی ندارم و خیلی راحت دارم به خونه میگم میرم سفر با مارس!!! که دیگه نگران اون پلیس راه لعنتی نیستم و هزارجور نقشه نمیکشم واسه رد شدن ازش... از صبح تا حالا بالغ بر 20 تا تکست زدم به بیریت و مارس فقط هم با این مضمون که: وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ^_^
.........................................................................
این ترم پدر آموزشگاه ها از دست من درومد بس که کلاسمو هی استاد جایگزین گذاشتم :(( بیشتر از حد مجاز این کار رو کردم و واقعا خجالت می کشیدم بازم مرخصی بخوام... ولی به محض اینکه اکی شد انگار یه بار سنگین از روی دوشم برداشته شد.... و باز سریعا به بیریت و مارس اطلاع دادم که موفق شدیییییم.....بیریتنی هم ج داده بود میلو نفسم هی بند میاد ا زخوشحالی...!
.................................................................
کلی کار دارم.. اول ایمیل کاریم رو چک کنم ببیم استاد راهنما خوند قسمتی از پایان نامه ام رو یا نه... یه نوشیدنی آرامش بخش بخورم و ریلکس کنم بعد برم سراغ کارام... کفشای جدیدم رو بشورم...وسایل رو بچینم توی چمدون... لیست خریدای احتمالی رو بنویسم و تا جایی که امکانش هست خرجای اضافی رو حذف کنم خب بله دیگه باید یاد بگیریم محتاطانه پولامون رو خرج کنیم چون داریم برای پول هردومون زحمت می کشیم و خیلی لازمش داریم این روزا.. لاک زرشکیمو بزنم که تنها رنگیه که دستامو خوشگل میکنه!! اوووه کلی کار..
راستی این سفر اسمش چی میشه؟؟؟ هانی مون که نیس، یه چیز تو مایه های هانی سان مثلا قلبم از هیجان داره میلرزه!!
آخی عزییییز دلم
ددیدی گفتم بعد این جشن و درگیری های ذهنیش مسافرت میچسبه گفتی چشمم آب نمیخوره دیدی بلاخره شد
وای خیلی ذوق کردم وقتی خوندم این پستت رو
ایشالا سفر حسابی بهتون بچسبه
اتفاقا اون موقع که گفته بودی حرفش زده شده بود ولی من بخاطر همون دو دلی گفتم مطمئن نیستم که بریم و یا بابا بذاره... مرسی عزیزم :**
سلام :)
من تازه با میلوی قرمز آشنا شدم. چند تا از پُست ها رو خوندم. تا سر فرصت آرشیو بخونم. البته دلم خواست که وبلاگی که قبلا بلاگفا می نوشتی رو هم بخونم. :)
تبریک میگم :) ان شالله همیشه در کنار مارس خوشبخت و سلامت و عاشق باشید. و قدر ثانیه به ثانیه کنار هم بودن رو بدونید
سفر خیلی خوش بگذره عروس خانوم :) :*
سلام
ممنون از وقتی که میذاری. اون آدرسم red-milo توی بلاگفا هست که بعضی از پستاش رمزیه و به بچه های قدیمیتر دادم رمزش رو...
ممنونم از دعای قشنگت :)
برو عزیزم...خدا به همراتون...امیدورام بهتریـــــــــن لحظهها رو داشته باشی :*****
مرسی ممول... جای همتون سبز بود عزیزم
واووو. هپی هانی سان اینا :دی
امیدوارم که کلی بهتون خوش بگذره، که الان چقدر ذوقی ای تو :دی بهترینا رو براتون آرزو میکنم:-*
:)))
مرسی عزیزم.. سفر خیلی خوبی بود...
واااااای
خووووووش بگذره عززززززیزززم
برو حالشو ببر
خیلیییی خوب بود ^__^
هانی سان:))))))
خیییییییییییلی خیلی خیلی زیاااااد بهتون خوش بگذره میلوی عزیز^_^
:پی
مرسی عزیز دلم...خیلی عالی بود واقعا...
^_______________^ میلو چقدر پستت انرژی داشت, من که دارم منفجر میشم! کار بسیار خوبی کردی که داری میری سفر اونم توی نامزدی, به نظر من بهترین اتفاق نامزدی همین سفر رفتنشه, لذت ببر حسابی, عکس بگیر, فیلم بگیر از حس و حال اون لحظاتت(حتی اگه علاقمند به عکس و فیلم نیستی) بعدها مثلا 10 سال دیگه که غذا درست کردی و منتظری مارس بیاد خونه میشینی تماشا میکنی و پر میشی از حس این روزا^____^
مطمئن باش تکراری نمیشه, من دیگه شده برام تجربه که هر وقت یه چیز خوبو بذاری واسه بعد خراب میشه, مثل کنار گذاشتن بهترین گوجه سبز واسه آخر, بعد یکی از راه میرسه و میخورش:)))))
خوش بگذره اساسی.
خیلیییی حس خوبی بود واقعا.. بی نظیر...
چه عاااااااالی خیلی خوبههههههههه برنامه تون
خوش بگذرد عزیزمممممم امیدوارم با کلی خاطره خوب به سلامت برگردین
مرسی رها جان :***
منم باهات همکاری میکنم. وااااااااای ^_^
به سلامتی میلو جان همیشه به تفریح.
ببینم مگه پلیس راه گیر میده ؟ :| من در ماه حداقلش 3-4 بارو تا همین اواخر میرفتیم سفرای یه روزه به شهرای اطرافو خارج شهر اینا ولی اصلا هیچوقت همچین چیزی نبوده.
:))) عزیزم
نه، یه جایی هست توی منجیل، اونجا معروفه کلا توی پلیس راها! ویری هم هست، یه بار هیچ کاری ندارن یه بار نگه میدارن دونه دونه میگردن توی ماشین ها رو و حتی اتوبوس ها رو!
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای:))))))))))))))))))))))
فوق العاده ست
:)))) خیلی :)
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی عزیز دلمممممممممممممممممم کلی خوش بگذره بهتون که البته مطمئنم کلیییییییییییییییییییییییی خوش میگذره یاد اولین مسافرت خودم افتادم که چقدر ذوق داشتم براشششششششششششششششش
مطمئنم با کلی خاطرات خوب و رنگی رنگی برمیگردی میلو جونم
هیپ هیپ هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جیغ دست هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ای جان :))
خیلی خوب بود فیروزه.. :((
سلام :)
ای جونم :* امیدوارم سفر بسیار بسیار بهتون خوش بگذره و بعده سفر بیای و کلی خاطره و چیزای خوب واسمون تعریف کنی :*
مرسی گلی :***
ای بابا!
حرف از مسافرت زدی دل منو خون کردیییییی
منم میخوام! منم میخوام!!
هاها :)) آخر هفته دستشو بگیر برید یه سفر...
وااای باورت نمیشه اینقدررر تک تک جمله های این پست انرژی داشت، دستای منم از هیجان داره میلرزه :دی
انگار همشو با جیغ نوشتی :D
عزیزممم خوش بگذره بهتووون :***
ژل شستشو =)))))))))))) مررسی :D
آخیییی عزیزم....
خیلی خوش خوشانم بود :))
:دی
هورااااااااااااا آخ جووووون ^_____^
خوش بگذرهههه حسسسابیییی
چقدر خوبه که بامرد زندگیت و بهترین دوستت بری سفر...
کلییییی انرژی مثثثبتتتت :******
واقعا عالی بود... :**
خیلى خوبه میلو:**
مطمئنم وقتى برگردى پستت با یه وااااى هیجان انگیز شروع مىشه:دى
بهترین لحظاتو واست آرزو مىکنم عزیزم:***
هاها :))
بهترین سفر زندگیم بود...
ایییی جان جااااان
پیپیپ هورااااااااااااااا....
جااااان میدوونی یه لذت کوچیکی که ادم قلقلک میده همین سفر بدووون استرس یا مثل همموون بستن زیپ لباس...
سفرتتوووون بی خطر..پراز خنده قهقه....
خیلی سفر بی استرس خوبه واقعا مر مر.... عالی بود تجربه اش...