همیشه از آدمای طلبکار متنفر بودم و هستم! 

آدم طلبکار اونیه که وقتی بعد از مدتی یادش میکنی و میخوای یه حالی ازش بپرسی، یه تکستی میزنی یا زنگی، اولین چیزی که میگه اینه: کجایی بی معرفت!!

خب مثلا الان خودت خیلی بامعرفتی و همیشه پیگیر من بودی ولی من بی خیالت؟؟

نمیفهمم چرا اینقدر همیشه از آدما توقع داریم! توقع داریم اونا بهمون توجه کنن/ اونا همیشه و هرجا همراهمون باشن/ اونا اگه حالمون خوب نیست حتما پیگیر ما باشن/ اونا اگه ازمون خبری نیس ازمون خبر بگیرن...درسته قبول دارم که دوست واقعی اونه که توی روزای بد هم همراهت باشه، ولی آخه باید ببینی که آیا اون دوست صمیمیت هست یا نه! وقتی یه آدم فقط هر از گاهی بوده توی زندگیمون، چرا توقع بیجا داریم؟؟؟؟

توی دنیای مجازی هم اینجور آدما رو به وفور میشه دید... که توقع دارن همیشه روشن باشی، همیشه تحت هر شرایطی پیگیر حالشون باشی.. برای خودم پیش نیومده ها خوشبختانه، چون من اینجا اونقدری به کسی نزدیک نمیشم که کسی ازم متوقع شه، ولی میبینم برخوردا رو با آدمای دیگه....

و فکر میکنم همین آدمای طلبکار و همیشه متوقع هستن که زندگی رو سخت میکنن.. که همیشه منتظرن تا قهر کنن و دلخوری به وجود بیارن، که از هرچیزی میتونن یه غر بسازن و ساعت ها ناله کنن و جو رو برای خودشون و بقیه سخت کنن...

کاش قبول کنیم هیچکی به ما بدهکار نیست، چه اینجا چه دنیای واقعی، آدما میتونن هروقت دلشون میخواد با کسایی کانکت باشن، یا نباشن...

هربار که وبلاگ های قدیمیو چک میکنم میبینم یه روزایی خیلی ها پررنگ بودن که الان نیستن توی کامنتام، یا توی کانتکت گوشیم از بچه های قدیمی میبینم که یه روزایی با چند نفری خیلی مچ بودم که الان نیستم و اونا پیداشون نیس... ولی اگه هم گاهی پیداشون میشه به خودم اجازه نمیدم بی احترامی کنم، یا بگم تو دوست واقعی نیستی، تو بی معرفتی، خجالت نمیکشی که سراغمو نمیگیری؟؟!!!!!!!... 


بابا come onnnnnn، کی دیگه میتونه واسه بقیه همیشه وقت بذاره! اصلا حتی اگه وقت هم داشته باشه، خب چه کاریه... یه وقتایی آدما حال نمیکنن دوست دارن ساکت باشن، دوست دارن دوستای جدید پیدا کنن، یا با قدیمی ها بیشتر کانکت باشن... سخته درک کردنش؟؟؟ همین که میبینی اون بهت آزاری نمیرسونه و همیشه باهات محترم رفتار میکنه باید کلاتو بندازی هوا، دیگه توقع بیجا نداشته باشیم از هم!


.......................................................................................................................



دیشب یه فصل دیگه رو هم تموم کردم! بعدش ولو شدم روی زمین و تا چند دقیقه بی حرکت و ساکت چشمامو بسته بودم و به ذهنم رست داده بودم...


وقتی برنامه ی ده سال آینده رو نوشتم، یه بارَکی from nowhere، یه برنامه ای جور شد که یه موفقیت هست برای خودش... رفتم کاراشو انجام دادم و یه نوت توی مموری جار انداختم که مرسی که برای ده سال بعدیم یه جورایی خیالمو راحت کردی!!



................................................................................


چقدر خوب بود که شنبه تعطیل بود!!


نظرات 10 + ارسال نظر
میرا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:53

کاملا موافقم، یه پست تو همین مایه ها گذاشته بودم..خوبه که ادمو تو منگنه نذارن با طلبکاریاشون...مثلا یارو خودش چندین ماهه نیست و حتا احوالپرسی ترو هم بیجواب گذاشته بعد یهو نمیدونم بیکار میشه، پارتنرش ولش میکنه یا چی...میاد میزنه که سرت گرمه یاد من نمیکنی!!!!خب جواب این آدما فقط یه سکوت و بلاکه:)

نمیفهمم آدمای این مدلی رو!

zero دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:47

ادمای همیشه گله مند! اه.. خب خودت چرا این مدت پیام نمیدادی؟!
انگار همه رو موظف میدونن ک در خدمتشون باشن! هیچ وقتم تقصیرو از خودشون نمیبیننا!!
واقعااااحرف دل بود پستت:)
راستی.. اگه امکانش هس از برنامه های ده سالت بگو واسمون.. فک کنم جالب باشه:)

دقیقا!!

راستش یه جورایی خیلی شخصیه... ولی مثل یه سپرده توی بانکه!

نیلوفر دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:06 http://niloofaraneh123.blogfa.com

امان از این آدمای طلبکار!
اوووم تموم کردن فصل های پایان نامه لذت زیادی داره. تموم شدن هر فصل یه آرامش خاصی داره.

بله..!
واقعا همینطوره!!

هدیه دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 21:33

اوووف از آدمای همیشه گله مند با سوال معلوم هست کجایی...

موافقم :)

مضراب دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 20:51

چیز خوبیه این نوشتن اتفاقات خوب و گذاشتنش توی یه شیشه و تشکر از خدا و اینا ولی خب من یه مشکل اساسی هم دارم! این که کجا قایمش کنم که کسی سراغش نره و نخونه

عجب!
زیر تختی، توی کشویی.. لا ی لباسایی جایی.. بالاخره یه جا هست دیگه هوم؟؟

عسل دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 19:52 http://withgod.persianblog.ir/

یه دوستی داشتم,
یه دور روز من وقت نداشتم حالشو بپرسم وباهم در ارتباط نبودیم, مسج داده بود که تو چه جور دوستی هستی؟؟ یه حالی نمیگی از من بپرسی؟ من کپ کرده بودم ازین توقعش
همون شد و یواش یواش گذاشتمش کنار!

خوب کاری کردی :)

mohabat دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 19:50

Man hamiiishe ba in mozoo shadiddd moshkel daram ,
K chera dark nemikonan:/ va ink baade hezarsal k khodeshon payaam midan Gelee mikonan chera bimarefati va hezarta cheraye DG:/ taze baadesh sarak keshidaneshon shoro Miishe:/ vaaa entezar daran kole zendegito vasashon tariff koni
Enqaaad badam miad:))
Hatta alanam k daram minevisam hamash migam aaah :)) to mokhiaaaa
Raveshe jjadidam ink kolan javabe payameshono nemidam:/ vaqti hade khodeshono nemidonan adaamo majbor mikonan bi mahali kone

خب من کاملا ایگنور میکنم اینجور آدما رو و دیگه نه جوابی میدم نه خودم پیگیرشون میشم!

ارغوانی دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 17:27

میلو جان میشه راجبه مموری جار توضیح بدی؟؟؟ دوست دارم بدونم چه جوریه با تچکر

یه دونه ظرف مثل شیشه ی مربا برمیداری خوشگلش میکنی :)) بعد بابت هر اتفاق خوب که نیاز به شکرگزاری داره یا فک میکنی برات با ارزش بوده توی یه کاغذ اتفاقه رو می نویسی با تاریخ و تشکر از خدا و کائنات! و میندازی توش! بعد از یه سال مثلا بعدا میای میخونی میبینی اوووه یه عالمه نوت داری پر از شکر گزاری! ضمن اینکه این شکر گزاریه خودش هم باعث برکت بیشتر میشه.. برای من که جواب داده!

ژوانا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 16:55 http://candydays.blogsky.com

خب همین توقع داشتنه یه حس بدی تو من ایجاد کرد . حتی اینجا . گفتم بهتره کامنت ها رو تایید نکنم که یه عده هم از روی اجبار نیان کامنت بذارن ، چون گاهی فکر میکنن که اگه چیزی نگن مثلا تو ناراحت میشی یا توقع داری همیشه پررنگ باشن.
من که به پایان نامه بخوام فکر کنم استرسی میشم. بعدش موضوع پروپوزالمم عوض کردم واسه این جدیده هیچ کاری نکردم و زمانم داره همینجوری از دست میره :(
بعد sex and the city یه قسمت دومی هم داره. باحاله ببینش. من الان نمیدونم وقتی بازیگرای سریالشم همینان ایا به اون ربطی داره یا نه؟ دوس دارم اونم ببینم

نه بابا اینطوریا هم نیس ژوانا... بچه ها خودشون متوجه میشن که کی ناراحت نمیشه و متوقع نیست...اینجوری روابط هم آروم تر میگذره و هیچکس خودشو ملزم نمیکنه... مثلا الان دوستای من میدونن که اگه برن بعد از یه سال باز بیان من خوشحال میشم واقعا.. گله نمیکنم که عه کجا بودی و فلان...
تا آخر ترم برای پروپوزال وقت داری... فقط کافیه موضوعت رو مشخص کنی و بین ده تا پونزده تا مقاله راجع بهش بخونی و از روشون بنویسی. خیلییی کار راحتیه. استارتشو بزنی دو روزه تمومه. من خودم پارسال توی همین تعطیلیای محرم نوشتشم اتفاقا بعد از اینکه نوشتم مجبور شدم موضوع رو عوض کنم از اول نوشتم ولی باز توی همون روزا تمومش کردم.. یعنی میخوام بگم راحته خیلی خیلی زیاد!
آره فک کنم همونان بازیگراش. چون فک میکنم فیلمش رو گلچین از سریالش برداشتن.

مایا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 16:46

آره میلو میدونم چی میگی من میگم کسی که یاد_ آدم_ خب از لطفش_ و کسی که یک مدت نیست حتما یک درگیری داشته ای بابا دنیا چیه که همش به گله گذاری بگذره کاش یاد بگیریم جای این جور مسائل از خودمون یاد_ خوبی برای اطرافیان بذاریم که اگر بعد_ یکسال سراغ_ طرف رو گرفتیم بگه عه تویی چقدر دلم برات تنگ شده بود.
اوهوم شنبه ها که تعطیل_ هفته زود میگذره خیلی.

بله همینطوره... من با دوستای واقعیم همینطورم... آخه دلیلی نداره گله کنم ازشون...! من از مارس هم گله نمیکنم اگه پیداش نشه چه برسه به بقیه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد