فکرشو کن!

توی یه روز بهت خبر از دو جا میرسه که میتونی دو تا پنجشنبه ی بعدیت رو یه فان اساسی داشته باشی....


خواهر سومی زنگ زده که تولد سوپرایزی واسه شوهرش گرفته، و فقط هم دوستاشون هستن، مارو هم دعوت کرده! این دومین مهمونی من و مارسه بعد از عروسی صبا.. میدونم که خیلی خوش میگذره میدونم که خیلی فان خواهیم داشت... نمیدونم ولی چی بپوشم! 


بعد از اونم یهو میبینم بیریت تکست زده که تونسته آف بگیره بیاد واسه هفته ی دیگه! پنج ماه شده ندیدمش... قرار شده بریم خیابون میرازی شیرازی... از اون روز که املی اونجا رو بهم معرفی و پیشنهاد کرده دل تو دلم نبود، همون شبش هم با بیریت حرف زدم، و قرار شد که اگه بهش آف دادن بیاد... و  اکی گرفت امروز...چی بهتر از این؟؟ 


بعد کلاسای آموزشگاه اصلیم تموم شد این ترم... منتها بس که سرمو جاهای دیگه شلوغ کردم حس تعطیلی ندارم اصلا! همیشه اینجور وقتا تعطیلی بین ترم کلی برنامه میچیدم اولش هم اتاق تکونی داشتم، ولی الان نه! فقط کمی کارام سبک تر شده. ولی اشکالی نداره...

اون روز داشتم به بیریت میگفتم دقت کردی دو شغلِ شدیم هردو؟؟ ما داریم بزرگ میشیم!! داریم زندگیمون رو میچرخونیم و به جای دو نفر واسه خودمون کار میکنیم، درسته که فان داشتنمون شده هر شیش ماه یه بار، ولی اونقدر اون یه باره خوب و باکیفیته که واسه شیش ماه بعدی فول انرژی میشیم...

فراز نشیب زیادی داشتیم هردو...به خودمون خیلی سختی دادیم...بیریت دوره های مختلفی رو گذروند، سخت ترینش همون دوره های مهمانداریش بود، منم اون روزا برای کنکور میخوندم..اون روزای سخت گذشت.. و حالا ما هی داریم دوره های مختلف سیر تکاملی رو میگذرونیم...

از کجا رسیدم به کجا... :) 

چی بپوشم مهمونی این هفته رو :))

نظرات 5 + ارسال نظر
خاموش دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 09:15

ببین تورو خدا پاک کن کامنتمو

از چی میترسی؟ مگه مطمعن نیستی از چیزی که گفتی؟ چیزی واسه قایم کردن وجود نداره,اگه فک میکنی اینطور بوده منم جوابش رو دادم و تموم...

پرستو دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 00:59

میلو لدفن بکش بیرون از من... هر کاری دوست داری انجام بده، از هرچی خوشت میاد، خوشت نمیاد، هر لایف استایلی که داری واسه من اصن مهم نیست که حتی بیام در موردش بنویسم. منو وارد حاشیه ات نکن. حوصله ی این بازیای مسخره رو ندارم.
این کامنت من هم پابلیکه

خاموش یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت 14:35

میلو ببین یه چیز میخوام بت بگم ولی نمیدونم کار درستیه یا نه ولی خواهش میکنم کامنتم بین خودمون باشه
پست روز جمعه 27 آذر ساعت 00:50 پرستو رو بخون، راجع به تو نوشته، اسم مستقیم ازت نبرده ولی در جواب اون پسته توعه که نوشته بودی آزیتا بلده غذا بپزه و گفته بودی از برند خوشت نمیاد این به خودش گرفته و سریعا جوابیه صادر کرده، به جریان اون نی لا اشاره کرده که اون داستان رو ساختی و بهت توهین کرده گفده دروغ گویی و کلمه های فحش دار بهت گفده
خواستم در جریان باشی بدونی چه جوریاس اوضا میدونستم گفده بودی وبلاگارو نمیخونی حدس زدم خبر نداری و نخوندیش که چیا گفده
تو قسمت تماس با من نشد واست بنویسم ارور میزد هی که خصوصی ثبت شه اینجا میذارم تاییدش نکن

Amitis یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت 01:44 http://amitisghorbat.blogsky.com

مهمونی حسابی خوش بگذره

متشکرم :)

املی یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت 01:41

هورا هورااا :))
:*
وای این چی بپوشم_همیشگی :)) حتمن خوش رنگ ترین و خوش پوش ترین میشی آی نووو

^___^
وای اونا خیلی قرتی ان املی :|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد